دوشنبه 03 دی 1403  | English
یه شعر به نفر بالاییت هدیه بده
آخرین پست 19 فروردین 1393 11:13 ب.ظ بوسیله fatemeh*. 30 پاسخ ها.
مناسب چاپ
مرتب سازی:
قبلیقبلی بعدیبعدی
شما مجاز به پاسخ به پست نمی باشید.
صفحه 2 از 2 << < 12
مولف پیام ها
sagharکاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:37
--
27 اسفند 1391 02:46 ب.ظ  
از مرز خوابم مي گذشتم ,
سايه تاريك يك نيلوفر
روي همهي اين ويرانه فرو افتاده بود .


كدامين باد بي پروا
دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من آورد ؟


در پس دريا هاي شيشه اي روياها ,
در مرداب بي ته آيينه ها ,
هر جا كه من گوشه اي از خودم را مرده بودم
يك نيلوفر روييده بود .
گويي او لحظه لحظه در تهي من مي ريخت
ومن در صداي شكفتن او
لحظه لحظه خودم را مي مردم


بام ايوان فرو ميريزد
وساقه نيلوفر بر گرد همه ستون ها مي پيچد .
كدامين باد بي پروا
دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من اورد؟


نيلوفر روييد ,
ساقه اش از ته خواب شفافم سر كشيد ,



من به رويا بودم ,
سيلاب بيداري رسيد .
چشمانم را در ويرانه خوابم گشودم
نيلور به همه ي زندگيم پيچيده بود .
در رگ هايش ,من بودم كه مي دويدم .
هستي اش در من ريشه داشت ,
همه من بود .
كدامين باد بي پروا
دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من اورد؟
mahtab.dear@gmail.com
little owlکاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر حرفه ای کاربر حرفه ای
تعداد پست‌ها:338
--
28 اسفند 1391 11:27 ب.ظ  
زندگی منظومه ای از شعر های ناتمام بی کلام و بی بیان
زندگی یک جلوه ی زیبای نو در میان سایه های نیمه جان
زندگی در کوچه ی بن بست ماست غم گرفته بی محبت آشناست
زندگی گاهی سکوت لحظه هاست یا سلامی در میان کوچه هاست
زندگی شاید پر پروانه هاست زندگی گاهی تکلم می کند
زندگی گاهی کبوتر میشود
زندگی در روزگارانی عجیب بر لب دریا حبابی میشود
زندگی گاهی تبسم می کند
زندگی گاهی محبت می کند
زندگی گاهی بدون عاطفه بی محبت بی وفا نا آشناست
زندگی لبخند سرد لحظه هاست
دوستان عیدتون پیش پیشی مبارکـــــــــ
;) LIFE Is Sh0rt Smile While You Still Have Teeth
ninaکاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر مبتدی کاربر مبتدی
تعداد پست‌ها:183
--
20 مرداد 1392 03:26 ب.ظ  
نازی که زلبخند گل یاس هویداست
زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست
میشا 27کاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:16
--
29 شهریور 1392 01:27 ب.ظ  


در خلوتِ من جز تو کسی راه ندارد

رُخســـارِ فریبــــایِ تـــو را مــاه ندارد

هرگــز نکنم جز تو به اندیشـه ی دیگر

افسوس که عشقم به دلت راه ندارد!
sareکاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر ویژه کاربر ویژه
تعداد پست‌ها:461
--
30 شهریور 1392 08:58 ب.ظ  

ارسال شده بوسیله sarah.nodet در 09 بهمن 1391 11:18 ب.ظ
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگره ها

رها شدند خلایق ز بند سیطره ها

شبی که آتش آتشکده فروکش کرد

شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها

صدای همهمه ی موبدان زرتشتی

هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها

شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز

شب وفات زمستان سرد دلهره ها

دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد

نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها

جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات

ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش

منجمان ِ مسلمان ِ برق چشمانش

ز انبیاء الهی که رفته تا معراج؟

به غیر از او که ملائک شدند حیرانش

مقام بندگی اش را کسی نمی داند

پیمبران اولوالعزم مات ایمانش

بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت

نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش

اویس های قرن را ندیده عاشق کرد

تبسم لب ِ داوودی ِ غزل خوانش

شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد

به دست پاک محمد کلید رضوانش

امیر و قافله سالارکاروان ِ نجات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات

مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد

به مرگ دخترکان قبیله پایان داد

خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد

به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد

نماز شکر سپیدارها چه دیدن داشت!

همان شبی که سپیده اذان باران داد

نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر

در ابتدا به علی او شراب عرفان داد

تبسمش به کسی چون بلال عزت داد

مسیراصلی دین را نشان انسان داد

چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد

برات مردم ری را به دست سلمان داد

شب تجلی مهتاب روشن عرصات

نثار مقدم پرخیر و برکتش صلوات

کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم

دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم

زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم

غلام مسئله آموز منبرش باشم

چه قدر دیر رسیدم سرقرار وصال!

چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم

قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً

نشد که حلقه به گوش برادرش باشم

خدا کند که مرا از قلم نیندازد

بهشت مست ِ می جام کوثرش باشم

به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار

قرار بوده که گریان دخترش باشم

شب گرفتن حاجت، زیارت عتبات

نثار مقدم پرخیر و برکتش صلوات…

“وحید قاسمی”

عیدتــــــــــــــتون مبارکــــــــــــــــــــــــ

عجب شعری
masoumehkhatiriکاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:26
--
01 مهر 1392 11:00 ق.ظ  
وای باران،باران...شیشه پنجره را باران شست
از دل تنگ من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟



در شهر خرابات کسی پیر نشد
از خوردن آدمی زمین سیر نشد
گفتیم جوانیم به پیری برسیم توبه کنیم
از بس جوان مرد کسی پیر نشد
masoumehkhatiriکاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:26
--
26 بهمن 1392 09:05 ب.ظ  
گر به دولت برسی مست نگردی مردی
گر به ذلت برسی پست نگردی مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه هر دست نگردی مردی
sednaکاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر حرفه ای کاربر حرفه ای
تعداد پست‌ها:346
--
28 بهمن 1392 11:13 ب.ظ  
يك سيب را گر به هوا اندازي
صد چرخ خورد تا به زمين برگردد
fatemeh*کاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر مبتدی کاربر مبتدی
تعداد پست‌ها:150
--
06 اسفند 1392 06:59 ب.ظ  
لبخن تورا چند صباحیست ندیدم
یک بار دگر خانه ات اباد بگو سیییییب
rayhaneh21877کاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:42
--
07 فروردین 1393 11:15 ب.ظ  
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست با کم از طوفا ن دریا همه عمر خوابش آشفته ست
خدایا با این همه انقورتهاییکه برایت می آورم نمیدانم کی نوبت مغلته ی تو میشود؟؟؟؟؟....
fatemeh*کاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر مبتدی کاربر مبتدی
تعداد پست‌ها:150
--
19 فروردین 1393 11:13 ب.ظ  
میرسد روزی که رسم عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود
شما مجاز به پاسخ به پست نمی باشید.
صفحه 2 از 2 << < 12


Active Forums 4.2