یکشنبه 02 دی 1403  | English
کار های سرپرستان کانون زمانیکه کوچیک بودن...
آخرین پست 21 فروردین 1395 02:14 ب.ظ بوسیله ✿..ℳάξÐξみ..✿. 1 پاسخ ها.
مناسب چاپ
مرتب سازی:
قبلیقبلی بعدیبعدی
شما مجاز به پاسخ به پست نمی باشید.
مولف پیام ها
rayhaneh21877کاربر آفلاین می باشد

رتبه: تازه وارد تازه وارد
تعداد پست‌ها:42
--
15 اسفند 1392 11:48 ب.ظ  
آخرای کلاس بود که من خیلی حوصلم سر رفته بود از معلممون پرسیدم اجازه میشه بگین ما نوجوونا کی میشیم جزو دبیرای کانون؟؟؟
گفت ایشاالله یه چند سال دیگه ... . همین طور که داشت حساب میکرد ما کی دبیر میشیم یه دفه گفت بچه ها یه خاطره از استادمون که کلاسای ما رو توی شهر بووووووووق کنترل میکرد دارم .ماهم همگی گفتیم بگین...
گفت: استادمون موقعی که مثل شما از نوجوونای کانون بوده یه ترم که فاینال داشتن معلمشون بهشون برگه رو میده و خودش میره بیرون . اینا هم که چشم معلمو دور دیده بودن با هم صحبت میکردن که یه دفه چشمشون افتاد به در که دیدن دبیر داره از لای در اونارو نگاه میکنه.....
خجالت کشیدن و دیدن معلم همانا و لو رفتن هم همانا
خدایا با این همه انقورتهاییکه برایت می آورم نمیدانم کی نوبت مغلته ی تو میشود؟؟؟؟؟....
✿..ℳάξÐξみ..✿کاربر آفلاین می باشد

رتبه: کاربر متوسط کاربر متوسط
تعداد پست‌ها:200
--
21 فروردین 1395 02:14 ب.ظ  
واااااااااااااااای چه باحال

من دوست دارم معلم کانون بشم خیلی باحاله چند سال درس بخونی همونجام معلم شی
یکی از عاشقان کانون زبان به نام مائده ;)
شعبه کرج دانشکده
(((((تو پرانتز بگم من عاشق خانم شیرالی و خانم سخندان هستم)))))
شما مجاز به پاسخ به پست نمی باشید.

Active Forums 4.2