چهارشنبه 12 دی 1403  | English
12

به مناسبت روز تکریم بازنشستگان
مصاحبه‌با‌تعدادی ‌از‌ بازنشستگان کانون زبان

به مناسبت روز تکریم بازنشستگان</br>مصاحبه‌با‌تعدادی ‌از‌ بازنشستگان کانون زبان

 

بازنشستگی حادثه ای مهم در دوره زندگی فرد است و بازنشستگان منبعی از خاطرات و تجارب تلخ و شیرین گذشته اند. دوران بازنشستگی و سالمندی سال های رشد و کمال است؛ آغاز مرحله ای جدید؛ زمانی برای آزادی و استقلال از مسئولیت های محدودکننده و برنامه ریزی برای انجام کارهای جدید و عملی کردن طرح هایی که قبل از بازنشستگی فرصت آن نبود. 11 آذرماه روز خانواده و تکریم بازنشستگان نامگذاری شده است. این روز را بهانه ای دانستیم تا با تعدادی از بازنشستگان کانون زبان دیداری تازه کنیم و گفتگویی انجام دهیم و از تجربیات و خاطرات آن ها استفاده کنیم. آن چه در ادامه می خوانید ماحصل این دیدار و گفتگو است.
ضمن معرفی خودتان، بفرمایید از چه سالی و چگونه فعالیت خود را در کانون زبان ایران شروع کردید و در چه بخش ها و سمت هایی کار کردید؟
محمد مهاجر تبریزی هستم. در 12 اسفند ماه سال 1325 در جنوب تهران، در محله ای به نام قنات آباد متولد شدم و در خانی آباد در نزدیکی خانه زنده یاد تختی زندگی کردم و همواره سعی کردم در ارتباطاتم با مردم ایشان را الگو قرار دهم. در سال 1364 ازدواج کردم و یک دختر به نام یگانه دارم و همسرم هم اکنون مسئول مرکز آموزشی مشکوه است. در سال 1340 وقتی 15 ساله بودم به دلیل اشرافی که به مسائل فنی داشتم و کلاس های مختلفی که در همان سن رفته بودم توانستم فعالیتم را در کانون زبان سابق  شروع کنم. در ابتدا چکر بودم به این معنی که کارت کسانی را که ثبت نام می کردند بررسی می کردم تا اطلاعات آن ها درست ثبت شده باشد. در همان زمانی که مشغول به کار بودم توانستم مدرک درک مطلب را در 23 ترم بگیرم و در سال 1352از آن جا فارغ التحصیل شوم. در طول مدت زمان فعالیتم در کانون زبان در بخش ها و سمت های مختلفی چون: بخش ثبت نام، برنامه ریزی کلاس ها، اپراتوری، سمعی و بصری، تافل، مسئول امتحانات ورودی و... فعالیت داشتم و آرشیوی کامل از کتاب ها، نوارها، فیلم ها و... که در کانون زبان ایران تولید شده است دارم که امیدوارم روزی در کانون زبان به کار گرفته شود.
منیژه دانایی هستم. در هفتم آذرماه 1329در تهران متولد شدم و سه فرزند دختر دارم. درسال 1353 پس از پایان تحصیلات دانشگاهی و گذراندن سه ماه کلاس های آموزشی و طی دوره کارآموزی به عنوان مربی در یکی از مراکز فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در جنوب غرب تهران مشغول به کار شدم. بعد از انقلاب در مراکز فرهنگی مختلف به کار خود ادامه دادم.در سال 1362 به سمت کارشناس فرهنگی مرکز فرهنگی شهر منصوب شدم و به مدت 8 سال به فعالیت ها و برنامه ریزی های فرهنگی در سطح مراکز فرهنگی هنری شهر تهران مشغول بودم. در سال 1370 به عنوان ماموریتی دو ساله به کانون زبان ایران آمدم که این ماموریت به انتقال دائم من به کانون زبان تبدیل شد و تا سال 1384 که بازنشسته شدم به عنوان "مدیر مرکز آموزشی نیاوران" در خدمت کانون زبان ایران بودم.
خداداد احمدی جوزانی هستم. متولد سال 1332 در تهران. در سال 1354 ازدواج کردم و دو دختر و یک پسر دارم. فعالیتم در کانون زبان را به صورت مقطعی از سال 1359 آغاز کردم و در سال 1361 به کانون پرورش فکری رفتم اما دوباره در سال 1364 به کانون زبان آمدم و تصدی امور عمومی را به عهده گرفتم. دربدو ورودم به کانون پیشنهادی به مدیریت آن زمان آقای کدیور مبنی بر ایجاد سرویس برای همکاران و مدرسان دادم که مورد استقبال قرار گرفت و محقق گردید.
علاوه بر این در مقطعی از زمان برنامه ریزی، سرویس دهی و کلیه مسائل مربوط به آشپزخانه را نیز با کمک دوستان انجام میدادم.
از جمله فعالیت هایی که در مدت حضورم در کانون زبان داشتم می توانم به تصدی امور عمومی، نظارت بر ثبت نام، مسئولیت دفتر مدرسان، سرویس دهی و پذیرایی از همکاران، خدمات و مسئولیت های مربوط به رانندگان، تور کارکنان، ایجاد امکاناتی به منظور ورزش و ... اشاره کنم.
نسرین عیدی هستم. در دوم مرداد ماه سال 1344 در آبادان متولد شدم. مدرک کارشناسی مدیریت دولتی دارم و صاحب دو فرزند دخترهستم. در 24 دی ماه سال 1363 به کانون زبان ایران آمدم و در مرکز وصال کارمند واحد حسابداری شدم و بعد از آن در قسمت ثبت نام مشغول به کار گشتم. بعد از یک سال، مسئول ثبت نام و در سال 1367 مسئول دفتر اساتید در واحد پسران جم شدم در سال 1380 به عنوان مدیر مرکز شهید بهشتی انتخاب و در نهایت در سال 1386 بازنشسته شدم.
از شغل خود رضایت داشتید و اگر دوباره به گذشته بازگردید همین شغل را انتخاب می کنید؟
دانایی: به نظر من کارکردن در یک محیط آموزشی و فرهنگی بسیار ارزشمند است و قرار گرفتن در چنین مجموعه ای توفیقی بود که نصیب من نیز شد و از این بابت بسیار شاکر خداوند هستم. البته رضایت حرفه ای یک امر نسبی است که باید با توجه به جمیع شرایط ارزیابی شود اما با شناختی که از روحیات خودم دارم فکر می کنم کار کردن با کودکان و نوجوانان همیشه مطلوب من بوده و خواهد بود.
احمدی: از شغل خودم بسیار راضی بودم چون در تمامی کارها تقریبا موفق بودم و فکر می کنم اگر دوباره به کانون زبان برگردم می توانم مانند گذشته و شاید هم قویتر در پیشبرد اهداف کانون فعالیت داشته باشم. اگر به گذشته هم برگردم به خاطر علاقه ای که به شغل و فعالیتم در کانون زبان داشتم همین شغل را انتخاب می کردم.
عیدی: از دوران فعالیتم در کانون زبان رضایت داشتم و فکر می کنم اگر دوباره به گذشته بازگردم، باز هم کار کردن در مراکز و موسسات آموزشی را انتخاب خواهم کرد.
تبریزی: من تولد کاری ام در کانون زبان بود و شدیدا به این جا تعلق خاطر دارم و تا آخرین روز کاری ام سعی می کردم کارم را به درستی انجام دهم. گاهی حتی شب ها نیز در کانون زبان می خوابیدم. بعد از بازنشستگی بعضی اوقات وقتی به خاطراتم در این مرکز فکر می کنم مثل کسی که فرزند خودش را از دست داده باشد گریه می کنم. علاقه من به کانون زبان تا حدی بود که در سال 79-80 به من پیشنهاد شد در مجتمع کانون پرورش فکری در بخش سینمایی با آقای صارمی همکاری داشته باشم اما به دلیل علاقه بیش از حدم به کانون زبان این پیشنهاد را نپذیرفتم و گفتم اول و آخر کانون زبان.
دوران بازنشستگی تان را چگونه سپری می کنید؟
احمدی: در موسسه زبانی که توسط مدرسان سابق کانون زبان تاسیس شده فعالیت می کنم اما واقعا دوست داشتم تا شرایطی مهیا می شد که بتوانم دوباره در کانون زبان فعالیت کنم.
عیدی: به صورت نیمه وقت با یک موسسه که به بچه های 4 تا 7 سال مربوط می شود همکاری می کنم و بقیه ساعات روز را با خانواده ام سپری می کنم.
تبریزی: در حال حاضر در حال نوشتن کتابی درباره کانون زبان از ابتدا تا به حال هستم. علاوه بر این سعی می کنم خودم را از نظر آشنایی با متدهای جدید آموزشی در دنیا به روز کنم. با وجود این که پیشنهادات زیادی برای همکاری از موسسات دیگر داشتم اما به خاطر تعصبی که نسبت به کانون زبان دارم آن ها را قبول نکردم.
دانایی: مدت کمی بعد از بازنشستگی شرایطی برای من پیش آمد تا توفیق داشته باشم که بتوانم مجددا در عرصه آموزشی فعالیت داشته باشم و با بهره گرفتن از تجاربی که در طول سال های خدمتم در کانون زبان اندوخته بودم به نوعی دیگر خدمتگزار کودکان عزیز باشم و کمتر دلتنگی های دوران بازنشستگی ام را احساس کنم.
تلخ ترین و شیرین ترین خاطره کاری تان را در کانون زبان برایمان بگویید؟
عیدی: من چون از کارم در کانون زبان خیلی لذت می بردم، هر روز کار برایم شیرین تر از روز قبل بود و وقتی بچه هایی را در کانون زبان می دیدیم  که پدر و مادرشان سالها قبل زبان آموز کانون بودند بسیار لذت می بردم و این حس اعتمادی که آن ها نسبت به ما داشتند و فرزندانشان را به ما می سپردند برایم خیلی خوب بود. اما تلخ ترین خاطره ام مربوط به زمان بازنشستگی وخداحافظی از همکارانم می شود.
تبریزی: شیرین ترین خاطره ام مربوط به شروع کارم در کانون زبان می شود. چون شب و روزم را در این جا سپری کردم تصویر کانون همیشه، حتی در خواب و بیداری جلوی چشمم است و تلخ ترین آن هم مربوط به زمانی می شود که کانون زبان را ترک کردم.
دانایی: کار کردن در مراکز آموزشی و برخورد با افراد مختلف هر روزش برای ما خاطره است. به ویژه آن که مخاطبان شما هم گروه کودکان و نوجوانان باشد. اما شاید دلچسب ترین خاطرات من مشاهده موفقیت شاگردان کوچک دیروزی و جوانان موفق امروزی است. بسیاری از شاگردان ما در مرکز نیاوران چه در ایران و چه در خارج از کشور از موفقیت های تحصیلی و اجتماعی ممتازی برخوردار می باشند. تعدادی از آنان مدرسان امروزی کانون زبان ایران هستند و در برخوردهایی که با بسیاری از آنان یا خانواده های آن ها دارم همگی قدردان زحمات مجموعه کانون زبان می باشند. اما تلخ ترین خاطره من مربوط می شود به یکی از زبان آموزان مرکز نیاوران، چندین سال پیش پسر کوچکی به نام امیر شاهرخ متوسلی همراه پدرش به مرکز ما مراجعه کرد که خیلی زود به چهره ای شناخته شده برای من تبدیل شد. چون هر ترم که برای ثبت نام می آمد top student بود و رایگان ثبت نام می کرد. امیر شاهرخ دوره نوجوانان و بزرگسالان را به همین ترتیب سپری کرد. چندین سال بعد زمانی که بازنشسته شدم دوباره امیر شاهرخ را دیدم که با وجود تحصیلات عالیه در رشته متالوژی به عنوان مدرس بخش کودکان در مراکز تحت نظارت مشغول به کار شده بود و مدرس بسیار موفقی بود. اما متاسفانه خیلی زود به علت بیماری از بین ما رفت. مرگ شاهرخ متوسلی خاطره ای بسیار غم انگیز برای من است.
احمدی: شیرین ترین خاطره من مربوط به جلسه تودیع آقای پایا مدیریت آن زمان کانون زبان میشود که در این جلسه ایشان گفتند اگر من در کانون مدیر کل بودم دستور می دادم یک دیوار بتونی جلوی درب خروجی کانون بکشند که احمدی از کانون نرود و ادامه دادند که من با اتکای احمدی توانستم از پس کارهای کانون زبان برآیم که این صحبت ایشان بسیار من را خوشحال کرد. اما تلخ ترین خاطره ام مربوط به فقدان همکارانی چون آقایان حاج رضایی، بیابانی، جعفری، حسینیان، قوام، ولی، محمدنیا، عباسی، نژند، تبریزی و ... می شود.
یک کارمند و یک مدیر خوب از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
تبریزی: یک کارمند خوب باید عاشق کارش باشد، دوراندیش، خلاق، نوآور، از خود گذشته، اهل علم و عرفان و به فکر باقیات صالحات برای خودش باشد و به دنبال منافع مالی نباشد. اما یک مدیر خوب به نظر من باید مدبر، مهربان، عاشق کار، ازخود گذشته، وقت شناس و متعهد باشد، روابط عمومی خوب داشته باشد و شیوه مدیریت و برخورد با کارکنان و ارباب رجوع را بداند.
دانایی: مدیر خوب مدیری است که در چار چوب اختیارات و مسئولیت هایی که دارد فضایی ایجاد نماید که در آن همکاران او، خود را در دنیائی از همدلی و همکاری احساس کنند و در همه موفقیت ها و عدم موفقیت ها خود را سهیم بدانند و در مجموعه ای با هدف مشترک به جای مقابل هم بودن در کنار یکدیگر باشند.
احمدی: یک مدیر خوب باید مدبرباشد و با ایجاد فضای امن و دوستی بین کارکنان در جهت پیشبرد اهداف کانون، آن ها را یاری نماید.
عیدی: یک کارمند خوب باید در وهله اول کارش را دوست داشته باشد و پاسخگوی انتظاراتی باشد که در رابطه با کارش مسئولان از او دارند، پاسخگوی خوبی برای مخاطبان باشد، کارش را درست انجام دهد و نظم و انضباط داشته باشد اما یک مدیر خوب به نظر من باید بداند که مدیریت آموزشگاه شیوه خاص خودش را دارد و بداند که هر کجا چگونه باید مدیریت کند، از شیوه های روز مدیریت استفاده کند و با همکاران همفکری داشته باشد. از ایده های خوب استقبال کند و الگوی خوبی برای کارکنانش باشد.
چه توصیه ای برای کارکنانی که تازه وارد کانون زبان ایران می شوند دارید؟
دانایی: توصیه می کنم که همکاران جوان قدر این دوران را بدانند و علیرغم مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد دلسرد نشده و صبورانه، نه به عنوان یک حرفه بلکه به عنوان یکی از علائق شخصی با شغل خود برخورد نموده و سعی در کسب تجربیات جدید و توانمند کردن هر چه بیشتر خود داشته باشند.
احمدی: یک کارمند جدید این را باید بداند که کانون چگونه جایی است. هر گونه تلاشی که می تواند انجام دهد تا کانون زبان به اهدافش برسد. به کارمندان جدید می گویم که معیار ارزشی کانون زبان را با پول نسنجند، بدانند که کانون محل تجارت نیست، بلکه محل آموزش است.
عیدی: کارکنان جدید به نظرمن مانند فرزندان ما هستند و بنابراین هرجور در کار تربیت شوند هم به مسئولان و هم به همکاران قدیمی برمی گردد. از کارکنان جدید می خواهم که از تجربیات افراد قدیمی تر استفاده کنند.
تبریزی: توصیه می کنم که اگر کسی به دنبال منافع مادی است پایش را در کانون زبان ایران نگذارد، اگر دوست دارد به مردم خدمت کند و برای نسل آینده مثمر ثمر باشد به این جا بیاید. به کارش تعلق خاطر داشته باشد، مطیع اوامر مافوق، خلاق و متعهد به کارش باشد.
دلتان بیشتر از همه برای چه چیز و چه کسانی در کانون زبان ایران تنگ شده است؟
عیدی: برای همه همکاران خوبم دلم بسیار تنگ شده است.
احمدی: من واقعا همیشه دلم با کانون است و حتی یک لحظه هم خودم را از کانون جدا حس نکرده ام. اما به طور کل دلم برای همه همکاران می تپد و دوست دارم دوباره در کنارشان باشم.
دانایی: کانون زبان برای ما خانواده بزرگی است که به عنوان عضوی از این خانواده وابستگی عاطفی زیادی نسبت به آن احساس می کنیم. من هم مثل همه همکاران همواره به یاد خاطرات دوران کاری خود در کانون بوده و برای همه مجموعه به ویژه همکاران و مدرسانی که در آن زمان در مرکز نیاوران با آن ها همکار بودم دلتنگ هستم.
تبریزی: برای همه همکاران در کانون خیلی تنگ شده است چرا که با همه کارکنان و مدیران این جا خاطره های بسیار خوبی دارم.
مهمترین مشکل بازنشستگان کانون زبان از نظر شما چیست و چه انتطاری از مسئولان برای رفع آن ها دارید؟
احمدی: عدم توانایی مادی، نداشتن مهمانخانه ای که معمولا تمامی سازمان ها دارند. یک فرد بازنشسته همیشه نیاز دارد که به طور مقطعی در مواقعی از او یاد شود و مسئولان می توانند به مناسبت های مختلف بازنشستگان را دور هم جمع نمایند و خاطره های گذشته را برای ما زنده کنند.
 دانایی:به نظر من یکی از دلایلی که باعث ایجاد احساس ناخوشایندی دراین دوران می شود از دست دادن حمایتی است که با جدا شدن از مجموعه برای افراد پیش می آید. از مسئولان انتظار داریم ضمن حرمت گذاشتن به زحمات این افراد و رعایت حالشان در ایجاد کانون های بازنشستگی و به وجود آوردن امکانات و تسهیلات بیشتر جهت بازنشستگان تلاش نمایند.
تبریزی: برای خود من مهمترین مشکلی که در دوران بازنشستگی ام به وجود آمد، ابتلا به بیماری افسردگی بود ولی تلاش کردم تا از طریق ارتباط تنگاتنگی که با کانون برقرار کردم با این مسئله مبارزه کنم و تا حدی نیز به انجام این کارموفق شدم و اگر هم اخیرا حضورم در کانون کم رنگ شده به علت بیماری قلبی ام و نگهداری از مادرم بوده است که البته ایشان به رحمت خدا رفتند.
عیدی: به نظر من مهمترین مشکلات ما نداشتن امکان دیدار همکاران قدیمی، قطع ارتباط با کانون و فعالیت هایش، نداشتن گزارش از روند فعالیت های کانون زبان در قالب نشریه و سالنامه، نبود تسهیلات برای بازنشستگان مثل سفرهای سیاحتی، زیارتی و ...است. علاوه براین، در دوران بیماری کسی حالی از ما نمی پرسد، به هنگام مناسبت هایی مثل از دست دادن عزیزان هیچ ارتباط و اطلاع رسانی صورت نمی گیرد. به نظر من باید از تجربیات بازنشستگان و کارکنان قدیمی استفاده شود تا هم آن ها احساس موثر بودن داشته باشند و هم کارکنان جدید از تجربیات آن ها استفاده کنند.
کلام آخر؟
دانایی: از همه همکاران تشکر می کنم و برای خانواده بزرگ کانون زبان ایران آرزوی موفقیت روز افزون در عرصه های آموزشی و فرهنگی دارم.
عیدی: حرف خاصی ندارم. از این که به یاد ما بودید تشکر می کنم و برای همه همکاران آرزوی سلامتی و شادابی دارم.
تبریزی: همه ما، حتی خود من دارای نقاط ضعف و قوت هستیم. چقدر خوب است که بتوانیم نقاط قوت دیگران را بزرگنمایی کنیم و از نقاط ضعف شان تا جایی که امکان دارد چشم پوشی نماییم. به نظر من هیچ کس نمی تواند ادعا کند که نقطه ضعف ندارد. چقدر خوب است که صبرو شکیبایی و گذشت و عشق را از عاشق بزرگ که خدای متعال است بیاموزیم.

احمدی: در پایان ضمن تشکر از شما، می خواهم از کلیه همکاران قدیمی که خاطره همکاری با آن ها همیشه در ذهنم باقی است تشکر نمایم

تعداد امتیازات: (24) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (4002)
گروه خبر: مصاحبه ها
کد خبر: 238
  • به مناسبت روز تکریم بازنشستگان</br>مصاحبه‌با‌تعدادی ‌از‌ بازنشستگان کانون زبان

RSS comment feed نظرات ارسال شده

1
# عارف روشن ( 12:10 ب.ظ)
از شما به خاطر گفتگو با بزرگان کانون که سرمایه های کانون زبان هستند تشکر می کنم مدت زیادی بوده که خبری از آقای تبریزی نداشتم وخیلی خوشحال شدم.
2
# گلخو ( 03:02 ب.ظ)
با سلام و آرزوي سلامتي،موفقيت و توفيق روز افزون براي اين عزيزان.
اميدواريم كه در آينده اقدامات بيشتري در جهت تقدير و تشكر و ايجاد رضايت در بين بازنشستگان گرامي فراهم آيد.

و با تشكر از دوستاني كه با اين مصاحبه توانستند، دل گرمي و روحيه مضاعف را براي اين عزيزان فراهم نمايند.
3
# جعفری یار ( 05:39 ب.ظ)
باسلام خدمت کلیه بزرگواران همکاران عزیز

برای شما آرزوی زندگی توام با سلامتی، شادابی و پویایی دارم.

همیشه شادو سلامت سایه شما برسر فرزندانتان مستدام.
4
# مدرس ( 06:01 ب.ظ)
فعالیت روابط عمومی در این چند ماه اخیر قابل تقدیره از زحماتتون ممنونم و امیدوارم این روند همچنان ادامه داشته باشه.
5
# رضایی از تبریز ( 09:19 ب.ظ)
بعد از سال ها آقای احمدی و تبریزی رو دیدم و از دیدنشون خیلی خیلی خوشحال شدم تشکر میکنم از زحماتتون
6
# قلی نژاد آتنی از شعبه ساری ( 10:01 ب.ظ)
آرزوی سربلندی وسعادت برای همه این عزیزان
7
# شراره یعقوبی ( 10:09 ب.ظ)
با سپاس از ابتکار خوبی که به مناسبت روز تکریم از بازنشستگان انجام داده اید، یادآور می شوم که آقای مهاجر تبریزی درسال 1973 میلادی از انجمن ایران و امریکا فارغ التحصیل شده اند، نه سال 1373 هجری شمسی.
8
# درویشی ( 04:29 ب.ظ)
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست...
در ابتدا از کلیه ی همکاران خواستار هستم که در این شب ها که دل همه بارانی است مارا از دعای خیرشان بی نصیب نگزارند
و همچنین از جناب آقای مهاجر تبریزی به خاطر زحمات زیادشان که در کانون زبان ایران
داشته اند تشکر میکنم و برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی از حق تعالی دارم....
باتشکر
9
# گ.م. ( 12:42 ق.ظ)
بسیار جالب بود. من خودم زبان آموز واحد نیاوران بودم و دقیقا به خاطر دارم که خانم دانایی تا چه حد دلسوزانه و با مهربانی با بچه ها برخورد میکردند. همون زحمات باعث نتیجه گرفتن خیلی از بچه ها شد. من خودم در حال حاضر مدرس بزرگسال کانون زبان هستم. با امید سلامتی برای خانم دانایی و سایر عزیزان.
10
# یک دلسوز ( 02:43 ب.ظ)
واقعا این کار پسندیده مایه دلگرمی همه کارکنان ،مشغول بکار و بازنشسته ، است. ایا این کار نیکو بهتر نیست که بیشتر از سالی یکبار انجام شود؟ شهر های دیگر هم که کانون زبان در انها سابقه طولانی دارد محل زندگی اینگونه انسانهای باارزش هستند که کارکنان روابظ عمومی میتوانند با یک تماس تلفنی با انها مصاحبه کنند و احوال انهارا در سایت منعکس کنند.
11
# ساحشور از شیراز ( 10:06 ب.ظ)
کارتون خیلی عالی بود ممنونم به خاطر زحمت هایی که می کشید.کانون زبان تنها موسسه ای است که انقدر سازمان یافته کار میکنه و روابط عمومی اینقدر پویا داره. امیدوارم در آنیده موفق تر باشید
12
# مهرداد متین پور ( 02:44 ق.ظ)
متاسفانه اغلب وقتی جوان هستی از کم تجربگی رنج می بری و ضربه می خوری ولی وقتی تجربه اندوختی دیگر جوان نیستی.ای کاش تجربه های این عزیزان و تمام عزیزان صاحب تجربه استفاده میشد و به جوانترها انتقال داده میشد. در آن صورت بارها همان اشتباهات قبلی توسط نسلهای متوالی کارمندان و مدرسان تکرار نمیشدند.با آرزوی سلامتی برای ایشان
13
# زارع ( 02:46 ب.ظ)
مصاحبه خوبی با بازنشستگان عزیز داشتید؛ ای کاش نام هر کدام از این بزرگواران در کنار تصویر خودش درج می شد.
14
# غلامرضا سیاهپوش ( 04:30 ب.ظ)
باتقدیراززحمات همه عزیزان بازنشسته وچقدر خوب می شداین خوبان می توانستندشمه ای از تجارب گذشته شان رادر اختیار مدرسین وکارکنان جوان قرار می دادند.
15
# حسینی ( 09:12 ب.ظ)
بنده به عنوان عضو جدیدی از کانون سخنان همه این بزرگواران را سرمه چشم می کنم و واز تجارب این عزیزان صاحب فن و اهل دل نهایت استفاده را می برم و جای آن دارد ازجناب آقای تبریزی و سرکار خانم دانایی بخاطر کلام سرشار از پندشان قدردانی نمایم و گفتار عمیق و سرشار از دانش و تجربه همه این عزیزان را سرلوحه خودقرار می دهم .
و باید اشاره کنم با توجه به مطالعاتی که در مورد کانون زبان داشته ام کانون زبان سابق از لحاظ گفتاری درست نبوده و بهتر است بجای آن از انجمن ایران آمریکا سابق استفاده شود.چون نام اسبق کانون زبان ایران، انجمن ایران آمریکا بوده است.و حتی بنده در مواجه با مراجعینی که داریم بارها کانون زبان را به نام قدیم خود نامیده اند .
16
# مریم ( 09:30 ب.ظ)
با سلام
خیلی جالب بود.ای کاش منم می توانستم در کانون زبان به عنوان مدرس
استخدام بشوم.
17
# مسوول کارگزینی ( 02:34 ب.ظ)
با سلام
خوشحالم از اينکه یادی از همکاران و مدیران اسبق کانون زبان شده است. چرا که آنها که نمونه هستند، بایستی الگوی ما قرار گیرند. از همین جا به مدیر قدیمی خودم سرکار خانم عیدی سلام عرض می کنم و افتخار می کنم که چند سالی از تجربيات ايشان بهره مند گشتم . چرا که هیچگاه خاطرات دوران مرکز شهید بهشتی با وی و سایر همکاران را فراموش نمی کنم. ایشان از نادر مديرانی بودند که تمام شئونات مديريتی را رعايت می کردند و در عين حال همانند یک دوست پا به پای کارمند خویش بودند .
18
# حسین خالق پرست ( 10:46 ق.ظ)
با سلام

از آشنایی من با آقای تبریزی حدود یک دهه می گذرد.

در طول این مدت همواره ایشان را در زمینه آموزش فردی علاقمند و فعال شناختم.

ایشان تعلق خاطر بسیاری به کانون زبان دارند و همواره با دلسوزی خاصی درباره کانون صحبت می کنند، از خبرهای خوش در کانون شاد می شوند و هرگاه در مورد پیشرفت در امور کانون صحبتی هست، ایشان با توجه خاصی پیگیر موضوع هستند، به نظر من مدیریت فعلی کانون، می تواند از تجربیات ارزنده ایشان در امور آموزش و ارتقاء سطح علمی کانون بسیار استفاده کند.

در پایان به عنوان یک زبان آموز کانون به ایشان خسته نباشید می گویم و از تمام زحماتشان کمال تشکر را دارم. حسین خالق پرست
19
# Shant Gregorian ( 04:54 ب.ظ)
در سالهای اقامت در ایران، سعادت همکاری با آقای مهاجر تبریزی بمن دست داد و در این زمان بود که به شخصیت فوقالعاده و استثنا یی ایشان پی بردم. کمکهای بی دریق و از جان و دل، ایشان را مانند وزنه ای سنگین و پر ارزش در انجمن ایران و آمریکا ساخته بود بطوری که کلیه همکاران به کمکهای ایشان نیاز و روی آن حساب میکردند. بآرزوی موفقیت و سلامت در سالهای شیرین بازنشستگی . شانت گریگوریان __ پنسیلوانیا، آمریکاا
20
# نوجوانان ( 06:49 ب.ظ)
با تشکر از توجه شما عزیران به سرمایه های این مجموعه
از سخنان پر بار سرکار خانم دانایی کمال تشکر را دارم.ایشان همواره الگوی یک بانوی موفق و فرهیخته برای من بوده اند. آرزوی سلامتی و موفقیت برای ایشان و سایر همکاران دارم.
21
# علی از تهران ( 11:52 ب.ظ)
از مصاحبه ای که با سرمایه های کانون زبان انجام دادید کمال تسکر را دارم
22
# محمدی مدرس ( 11:57 ب.ظ)
این مسئله خیلی برای من جالب بود که یک موسسه زبان سایتی به این همه خدمات و اطلاعات و خبر داشته باشه واقعا بهتون تبریک میگم
23
# مدرس نوجوانان ( 01:45 ق.ظ)
با سلام
حضور افراد گرانقدری همچون جناب تبریزی در کانون زبان ، همیشه مایه ی دلگرمی همه ی کارکنان و مدرسان بوده است. امیدوارم همیشه بتوانیم از حضور و تجربه ی گرانبهای این عزیزان بهره مند شویم.
با تشکر از گفت و گوی صورت گرفته با این عزیز
24
# مدرس کودکان ( 01:56 ق.ظ)
من به عنوان عضوی کوچک از کانون زبان ایران به وجود افرادی مانند آقای تبریزی افتخار می کنم و امیدوارم تجربیات ارزنده ی ایشان راهگشای نسل جوان کانون باشد.
با تشکر.
25
# عیوضی ( 07:24 ب.ظ)
سلام به همه کارکنان عزیز روابط عمومی
من سالها با آقای احمدی و تبریزی همکار بودم و از این که بعد سالهای زیاد دوباره توانستم آنها ببینم بسیار بسیار خوشجال شدم خیلی ممنونم از شما که این امکان را برای من فراهم کردید موفق باشید
26
# شیرین فولادی ( 11:40 ب.ظ)
خیلی برایم جالب بود که از بازنشستگان کانون زبان بخصوص آقای تبریزی که عمر خود را در آنجا گذراندند، یادی شد. از اینکه تصویر ایشان را دیدم بسیار خوشحال شدم.
همچنین به این وسیله از ایشان تشکر می کنم که من را به آموختن زبان تشویق کردند.
27
# رضا عرفی ( 11:48 ب.ظ)
با تشکر از کانون زبان و ابتکار جالب در تقدیر از بازنشستگان کانون.
خیلی خوشحال شدم که آقای تبریزی را دیدم برای من کانون زبان یعنی آقای تبریزی و آقای تبریزی یعنی کانون زبان. برای ایشان سلامتی و شادی آرزومندم.
28
# شادی ( 10:31 ب.ظ)
آقای تبریزی همواره مرا در یادگیری زبان بسیار تشویق نمودند. بر خود لازم دانستم تا به این وسیله از زحمات ایشان تشکر و برایشان آرزوی سلامتی کنم.
و همین طور از مسولین کانون زبان که این مصاحبه را ترتیب دادند تا از زحمتکشان این حرفه تقدیر شود.
29
# احمد از تهران ( 04:32 ب.ظ)
با سلام و ارادت خدمت همه بزرگواران در کانون زبان ایران و با تشکر از زحمات بیدریغ شما در تهیه و تنظیم این سایت.
با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم جناب آقای تبریزی و دوست گرانقدرم جناب آقای احمدی و سرکار خانم دانایی که در کانون خیلی زحمت کشیده اند. باید یاد کنیم از بزرگوارانی چون آقایان تبریزی - احمدیان ـ عمرانی - تهرانی و ... و مرحوم حاج آقا رضایی و مرحوم حسینیان و مرحوم محمدنیا و ... و دیگر عزیزانی که در کانون زبان ایران زحمت بسیار کشیدند و نامشان را فراموش کردم. چه دورانی خوبی در واحد سمعی و بصری در کنار استاد گرانقدر و بزرگوار جناب آقای تبریزی داشتم. ایشان در کانون با جان و دل زحمت میکشیدند و همواره در تمامی لحظات مایه دلگرمی برای همه بودند و هستند. امیدوارم همیشه در کنار خانواده محترمشان سالم و شاد و خندان باشند.
30
# سید محمدعلی جنانی ( 08:09 ق.ظ)
از آشنایی اینجانب با آقای تبریزی حدود 10 سال می گذرد، شخصیت بی بدیل فرهنگی و روحیه پرصلابت ایشان در حفظ و ارتقاء اصل آموزش و تعصب زائدالوصف ایشان به پرورش نسل نوجوان در عین عدم برخورداری از توان جسمی کامل برای من نقطه عطفی است در فرآیند بازشناسی یک انسان متعالی و برجسته.
با احترام
سید محمدعلی جنانی
مدیرکل دفتر کارگزاریهای رسمی تامین اجتماعی
31
# محمد مهاجرتبریزی ( 06:37 ب.ظ)
به نام خدا
باسلام، اینجانب به عنوان فردی از بازنشستگان کانون زبان ایران و قطره ناچیزی درمقابل این دریای بیکران رسانه علم و دانش زبان بیگانه که بنا به فرموده مولا امیرالمومنین حضرت علی (ع): "هرکس دو زبان بداند جای دو نفرمی باشد" همواره توانسته است در راه آموزش زبان های بیگانه درخدمت مردم به ویژه جوانان این مرز و بوم باشد، بدین وسیله ازدست اندرکاران و عزیزان والا مقام برادران گرامی جناب آقای رضایی مدیرعامل محترم، جناب آقای مسعودی قائم مقام محترم مدیرعامل و ریاست کانون زبان ایران و جناب آقای سهرابی مشاورم حترم ریاست و مدیریت روابط عمومی و امور بین الملل و زحمت کشان محترم بخش سایت جناب آقای باقرقرا و بخش فناوری اطلاعات خواهرگرامی سرکارخانم عابسی تشکر و سپاسگزاری می نمایم که فرصتی برای افراد بازنشسته چون من فراهم آورده اند تا پس از سال ها بتوانم بخش کوچکی از ناگفته های خود را بازگو نمایم. همچنین از کسانی که از طریق این رسانه به نحوی از اینجانب یاد نموده و مورد لطف و محبت قرارداده اند، تشکر ویژه می نمایم. امیدوارم شایستگی این همه لطف و عنایت را داشته باشم و پاسخگوی الطاف این عزیزان باشم.
32
# جمشید شیشه چیان ( 08:52 ب.ظ)
با سلام اینجانب قبل از انقلاب مشغول تدریس در انجمن ایران و آمریکا (کانون زبان ایران فعلی) مشغول تدریس بوده ام و افتخار همکاری با دوست عزیزم آقای محمد مهاجر تبریزی را از آن زمان تا به امروز و تا اید را کرده ام.
جناب آقای تبریزی با بردباری، خلاقیت و توانمندی که من در ایشان دیدام مطمئنا سرمایه ای برای هر سیستم و کشور میباشند.
33
# محمد مافی ( 12:38 ب.ظ)
با سلام و درود به مدرسین و فرهنگیان که هر چه داریم از آنهاست. خداوند آشنایی با
آقای مهاجر تبریزی را بمن هدیه فرمود. سپاس فراوان از او. ایشان دانشمندی مهربان.
خونگرم و دلسوز برای همه که من تمامی ویژهگیهای زیبای ایشان را در این جمله
( He is all edge) تقدیم میکنم . با آرزوی سلامتی و شادی برای همه .

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: