چهارشنبه 19 دی 1403  | English
13

مدرس مرکزحجاب:درطول تاریخ،همه مبصرها اسم معلم ها را دردسته خوب ها نوشته اند

مدرس مرکزحجاب:درطول تاریخ،همه مبصرها اسم معلم ها را دردسته خوب ها نوشته اند

 

نیلوفر باقر زاده ی اکبری مدرس زبان فرانسه در مرکز آموزشی حجاب تهران است. می گوید چون نام خانوادگی اش طولانی است، در کانون همه او را به نام " اکبری" می شناسند. در سال 1348 در تهران به دنیا آمده و اولین فرزند خانواده است. می گوید چون پدر و مادرم کارمند بودند زودتر از دیگر بچه ها مدرسه را شروع کردم؛ سه ساله بوده که اسمش را درکودکستان رازی که وزارت آموزش و پرورش فرانسه در تهران تاسیس کرده بود، نوشتند. هم کلاسی هایش از رنگ ها، نژادها و کشورهای مختلف بودند و هر کدام به زبانی حرف می زدند و تنها چیزی که آن ها را به هم مرتبط می کرد، زبان فرانسه بود. وقتی وارد مدرسه ی راهنمایی شد، به خاطر تحولات سیاسی فرانسوی ها ایران را ترک کردند. در مدرسه ی راهنمایی شهید رجایی و دبیرستان بوعلی تحصیلاتش را تمام کرد و وارد دانشگاه شد. لیسانسش را در رشته ی مترجمی زبان فرانسه و فوق لیسانسش را در رشته ی آموزش زبان فرانسه گرفت و اکنون دانشجوی  غیر حضوری دکتری آموزش زبان فرانسه در دانشگاه قاضی آنکارا است. درسال 1364 ازدواج کرده است و ثمره ی این ازدواج دختری به نام ساراست که اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ی مترجمی زبان فرانسه در دانشگاه الزهرا تهران است.
چطور شد که به کانون زبان ایران آمدید؟
نخستین فرصت شغلی در کانون زبان برایم پیدا شد. در سال 1376 به عنوان مسئول دفتر گروه    فرانسه ی کانون زبان مشغول کار شدم و تا سال 1381 این مسئولیت را برعهده داشتم. در این سال برای ادامه تحصیل کارم را رها کردم و سه سال بعد به عنوان مدرس دوباره به کانون برگشتم و از آن تاریخ تا کنون در بخش کودکان گروه فرانسه مشغول به کار هستم.
در طول این سال ها تجربه ی تدریس در مراکز آموزشی آزاد و دولتی و دانشگاه ها را هم کمابیش کسب کرده ام، ولی کار با بچه ها را به خاطرعلاقه ای که به آن ها دارم، بیش تر دوست دارم.
درباره جایزه ای که در پنجمین جشنواره مطبوعات کسب کردید برایمان بگویید؟
من کار ترجمه از زبان فرانسه را هم با برگرداندن متون علمی کوتاه و ساده برای مطبوعات کودک و نوجوان شروع کردم، ولی خیلی زود به  طرف ترجمه ی ادبی و کتاب سوق داده شدم. تا پایان دهه ی هفتاد مقالات متعددی در باره ی ادبیات و تعدادی داستان کوتاه از نویسندگان صاحب نام برای کودکان ترجمه کردم که در روزنامه ها و مطبوعات مختلف چاپ شد. حاصل این فعالت کسب لوح تقدیر از پنجمین جشنواره ی مطبوعات در سال 1377 برای ترجمه ی داستان طنز " جنگ در پاپا ماناسکا" چاپ شده در نشریه ی امید آینده بود.
ترجمه کتاب را از چه زمانی آغاز کردید؟
از همان سال ها ترجمه ی کتاب را هم شروع کردم و تا کنون بیست و هشت  کتاب داستان از نویسندگان مختلف برای مخاطبان گروه سنی "ج"  یعنی بچه های نه تا یازده ساله ترجمه کرده ام که بیست عنوان از این مجموعه به وسیله ی ناشران مختلف چاپ شده و هشت عنوان دیگر زیر چاپ است. حاصل این فعالیت هم کسب لوح تقدیر و جایزه ی تشویقی کتاب سال در سال 1386 و رتبه ی نخست ترجمه برای کودکان "جایزه ی پروین اعتصامی" بود. این جایزه ها را برای ترجمه ی کتاب " به سوی زندگی ، به سوی..." که انتشارات علمی فرهنگی آن را چاپ کرده بود،  دریافت کردم.
به نظر می رسد که به ادبیات کودک و آموزش کودکان علاقه زیادی دارید؟
اکنون که به کارنامه ی خودم نگاه می کنم ، می بینم بخش اعظم فعالیت آموزشی، فرهنگی و ادبی من با مرکزیت کودکان هفت تا دوازده ساله بوده است. معلم این بچه ها بودم و برایشان کتاب ترجمه کرده ام، حتی رساله ی کارشناسی ارشدم را هم با عنوان نقش ادبیات در آموزش زبان فرانسه به کودکان نوشتم. یعنی یک جور پل زدن بین آموزش زبان فرانسه به کودکان و ادبیات کودک. هنوز عنوانی برای رساله ی دکتری انتخاب نکرده ام، ولی این طور که به نظر می رسد، ممکن است در آن رساله هم به طرف ادبیات و آموزش  زبان فرانسه به کودکان  کشیده شوم. این تمرکز بر روی کار برای کودکان با برنامه ریزی قبلی انجام نشده، ولی امروز باعث خوشحالی من است و از این که معلم و مترجم بچه ها باشم نه تنها گلایه ای ندارم، بلکه  به آن ها افتخار هم می کنم.
چرا تدریس در کانون زبان ایران را انتخاب کردید؟
قبلا به این موضوع اشاره کردم که نخستین فرصت شغلی برایم در کانون پیش آمد. همین فرصت باعث شد تا با محیط و فضای آموزشی کانون از نزدیک آشنا شوم و بعد از اتمام تحصیلاتم در سطح کارشناسی ارشد در کانون تدریس کنم.
تدریس شغل مورد علاقه دوران کودکی تان بود؟
از بچگی نقاشی و معلمی را دوست داشتم. در آن سال ها خیلی نقاشی می کشیدم، الان هم یک سه پایه ی نقاشی در خانه دارم، ولی این سه پایه سال هاست که  بومی را به خود ندیده است. اما معلم بازی های دوران کودکی خوش عاقبت تر بود و آن فرانسه درس دادن ها به بچه های هم بازی ام بالاخره مرا معلم زبان فرانسه کرد.
اولین روز تدریس تان در کانون زبان را به یاد دارید؟
تدریس در کانون را با یکی از کلاس های کودکان واحد حجاب شروع کردم. در آن سال ها جلسه ی اولیا اولین روز شروع ترم برگزار می شد. تعدادی از اولیا نگران بودند و می خواستند مطمئن شوند که  آموزش هم زمان دو زبان فرانسه و انگلیسی  بچه هایشان را آزار ندهد. من برنامه را توضیح دادم، ولی انگار خودم هم به گفته هایم اعتقاد نداشتم. در اولین جلسه به قدری هیجان داشتم که نمی دانستم  چه کار باید بکنم. تصمیم گرفتم پیش از بچه ها سر کلاس بروم و طرح درسی را که آماده کرده بودم، در کلاس مرور کنم. وقتی بچه ها رسیدند و خودشان را معرفی  کردند، همه ی آن دودلی ها و هیجان ها فراموش شد و شکر خدا تا امروز هم خبری از آن ها نیست. می توانم بگویم هشتاد درصد شاگردانم در این هفت سال که تعدادشان به صدها نفر می رسد، فرانسه را هم زمان با انگلیسی خوانده اند و موفق هم شده اند.
از نظر شما، یک مدرس نمونه چه ویژگی هایی دارد؟
به نظر من همه ی معلم ها و مدرس ها و استادها نمونه هستند، مگر آن که عکس آن ثابت شود. معلمی یعنی صبر،حوصله ، دقت ، مهربانی، نظم، تلاش و پشتکار و همه ی صفت هایی که  معلم ها آن ها را دارند و هر روز و هر ساعت نشان می دهند.
خاطره ای از دوران تدریس تان در کانون زبان دارید؟
دنیای کودکی، دنیای شیرینی، شادی و خوشی است. مخصوصا وقتی محیط شاد و صمیمی مثل کلاس های فرانسه ی کانون زبان باشد. این کلاس ها پر است از خاطره های شیرین. آخرینش همین امروز بود که وقتی همکارمان در کانون حجاب در کلاس را زد و خبر داد که ساعت تمام شده است، یکی از زبان آموزان گفت: "دلم می خواد این آقا را خفه کنم که می آد می گه کلاس تمام شد".
 
بهترین هدیه ای که به مناسبت روز معلم گرفته اید چه بوده است؟
همه ی انسان ها از هدیه گرفتن خوشحال می شوند. در طول این سال ها انواع هدیه ها را به مناسبت های مختلف از شاگردانم گرفته ام. از قاب عکس گرفته تا لباس، گل،عطر، ظرف، کتاب، شکلات و ... از همه ی آن ها به یک اندازه لذت بردم و خوشحال شدم.
معلم را در یک بیت شعر یا جمله تعریف کنید؟
من نویسنده و شاعر نیستم، شعری هم به خاطرندارم. ولی فکر می کنم مبصر های همه ی جامعه ها در طول تاریخ اسم معلم ها را در دسته ی خوب ها نوشته باشند و به دست ناظم ها داده باشند.
تفاوت تدریس در کانون زبان با سایر مراکز آموزشی در چیست؟
به نظر من تفاوت تدریس در بخش فرانسه ی کانون زبان با جاهای دیگر، در اصالت، سابقه و تخصصی است که کانونی ها دارند؛ به همین دلیل با گذشت این همه سال هنوز خانواده ها به کانون زبان اعتماد نشان می دهند و برای ثبت نام بچه های شان در کلاس های کانون با هم رقابت می کنند.
 
اگر به جای حسن مسعودی، رئیس کانون زبان ایران بودید، چه کاری برای مدرسان انجام می دادید؟
من برای آقای مسعودی و همه ی مدیران کانون زبان آرزوی موفقیت می کنم و می گویم: کار نیکو کردن از پر کردن است.
سخن پایانی
از شما همکاران روابط عمومی کانون زبان که زحمت کشیدید و این فرصت را در اختیار من گذاشتید تا در سطح وسیع تری با کانونی ها هم صحبت شوم، تشکر می کنم. برای شما و همه ی همکاران کانونی آرزوی سلامتی و شادکامی و موفقیت دارم.  
تعداد امتیازات: (8) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1944)
گروه خبر: مصاحبه ها
کد خبر: 394
  • مدرس مرکزحجاب:درطول تاریخ،همه مبصرها اسم معلم ها را دردسته خوب ها نوشته اند
  • مدرس مرکزحجاب:درطول تاریخ،همه مبصرها اسم معلم ها را دردسته خوب ها نوشته اند
  • مدرس مرکزحجاب:درطول تاریخ،همه مبصرها اسم معلم ها را دردسته خوب ها نوشته اند

RSS comment feed نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: