محمدرضا فلاح از مدرسان کانون زبان ایران در مرکز آموزشی یزد است . در سال 1365 وقتی دانش آموز کلاس سوم راهنمایی بود به جبهه می رود و در نوزده دی ماه همان سال در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه از ناحیه شکم و پهلوی راست مجروح می شود و کلیه راست و کبدش آسیب می بیند. اما به لطف خداوند، با گذشت بیش از25 سال، از این بابت، تابه حال با مشکل خاصی روبرونشده است.
به مناسبت هفته معلم، مصاحبه ای با ایشان انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
خودتان را به طور کامل معرفی کنید و از سابقه حضورتان در کانون زبان ایران بگویید؟
محمد رضا فلاح هستم. 41 سال سن و سه فرزند دارم. سال 1375 مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید بهشتی تهران گرفتم و از سال 1378 به عنوان مدرس کانون زبان ایران در شعبه یزد شروع به کار نمودم؛ در همان سال نیز به عنوان دبیر در آموزش وپرورش استخدام شدم و تا به امروز هم این همکاری ها ادامه داشته است.
چرا تدریس در کانون زبان ایران را انتخاب کردید؟
نظم و مقررات خاصی که در کانون زبان ایران وجود دارد، نماد یک سازمان پیشرفته آموزشی است. من کار در کانون زبان را عبادت می دانم و معتقدم کانون زبان ایران از محدود مراکزی است که خدمات ارزنده و صادقانه آن درحافظه تاریخ ماندگار خواهد بود.
در کودکی دوست داشتید چه شغلی داشته باشید و آیا به شغل دلخواه دوران کودکی تان دست یافتید؟
راستش را بخواهید، در کودکی به رشته های مهندسی علا قه زیادی داشتم. اما وقتی وارد دبیرستان شدم، می خواستم پزشکی بخوانم. ولی فکر کردم بهتر است اول زبان را خوب یاد بگیرم بعد تحصیلاتم را در رشته دلخواهم ادامه دهم. آن زمان (سال 1370) آموزشگاه زبانی در یزد وجود نداشت، بنابراین تصمیم گرفتم زبان را در دانشگاه بیاموزم. وقتی وارد دانشگاه شدم، آنقدر به زبان انگلیسی علاقمند شدم که رها کردن آن برایم غیر ممکن شد و در این رشته ماندگار شدم. خدا را شکر، فکر می کنم، به آنچه اراده کرده ام رسیده ام.
از اولین روز تدریس تان برایمان بگویید؟
وقتی دانشجو بودم، شنیدم که بهزیستی تهران جهت کلاس های تقویتی خود برای کودکانی که در زلزله رودبار والدین خود را از دست داده بودند، به تعدادی معلم نیاز دارد. من هم فرصت را غنیمت شمرده و داوطلب تدریس شدم. از این بابت حقوقی به ما پرداخت نمی شد اما تجربه ای که به دست آوردم برایم بسیار با ارزش بود. اولین کلاسم در کانون زبان یک کلاسBA بود که تقریباً معادل Basic 3 فعلی است. تدریس در کانون با همه جای دیگر متفاوت بود؛ کلاس ها یک دست و همه چیز مشخص و معلوم بود وحتی یک دقیقه هم وقت تلف نمی شد و این موضوع یک جذابیت فوق العاده ای داشت که هنوز هم به حمدالله ادامه دارد.
یک مدرس نمونه از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
فکرمی کنم تواضع و فروتنی مهمترین ویژگی یک معلم نمونه است به طوری که شاگردانش بتوانند بدون هیچ استرس ودلهره ای مشکلاتشان را با او درمیان بگذارند. از ویژگی های دیگر یک معلم نمونه صبر وشکیبایی، حسن خلق، گذشت و مهربانی و صداقت داشتن در کارها و مهمتر از همه حفظ شخصیت زبان آموزان است.
تلخ ترین و شیرین ترین خاطره تان از تدریس در کانون زبان چیست؟
تلخ ترین خاطره ام در کانون زبان مربوط به ترم قبل است که یکی از زبان آموزانم در اثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد. اما شیرین ترین خاطره ای که به یاد دارم این است که چند سال قبل خانمی از شهرهای اطراف به کانون مراجعه کرده بود تا در مورد یاد گیری زبان مشاوره بگیرد؛ به آموزشگاه های زیادی رفته بود وهمگی به او گفته بودند که تنها راه یاد گیری زبان، حضور در کلاس است. وقتی به کانون زبان مراجعه کرده بود، آقای غفوری و آقای خادم آستانه به او گفته بودند که ما صلاح نمی دانیم یک دختر مجرد از این راه دور به کانون بیایید و از من خواستند که با او در مورد راههای آموزش غیر حضوری زبان صحبت کنم. وقتی با او صحبت می کردم به من گفت: " تنها جایی که صادقانه راه را به من نشان دادند کانون زبان بود، اینجا تنها جایی بود که به من یاد دادند که تنها راه یاد گیری زبان، حضور در کلاس نیست" و نتیجه آن شد که از همان ترم چندین نفر از همان شهر با وجود بعد مسافت زیاد، زبان آموز کانون شدند.
بهترین و جالبترین هدیه ای که در روز معلم دریافت کرده اید چه بوده است؟
بهترین هدیه ای که گرفتم، مجموعه کتاب هایی بود از احادیث پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) که ترجمه انگلیسی هم داشت به نام "سراج المنیر" و " حکمت علوی" که بسیار مورد استفاده من قرار گرفت، مخصوصاً در کلاس های آموزش و پرورش.
در یک جمله یا یک بیت شعر معلم را تعریف کنید؟
در بــزم عشق شمــع فـــروزان معلم است مـــردم چو پيكرند اگر، جان معلم است
آن بــاغبــــان گلشن انديشه هـــای ژرف پـــــروردگار روح حكيمـــان معلم است
این جمله را کامل کنید: تدریس در کانون زبان ایران توفیق خدمت صادقانه به بهترین بندگان خداست
اگر به جای حسن مسعودی رئیس کانون زبان ایران بودید دوست داشتید چه کاری برای مدرسان انجام دهید؟
به نظر من آقای مسعودی همه ویژگی های یک مدیر نمونه را دارا هستند. اما فکر می کنم در کنار جذب و تربیت مدرس، برنامه ای جدی تر برای حفظ مدرسان فعلی نیزضروری باشد. در ضمن همکاران اداری کانون زبان از زحمت کش ترین کارمندان کشورهستند، ولی متاسفانه آنطور که باید وشاید به این قشر زحمت کش توجه نمی شود درحالیکه فشار کاری این عزیزان قابل مقایسه با کارمندان دیگر نیست.
زبان آموزی هست که همیشه به طور خاص در ذهن شما باشد؟
به طور کلی سعی می کنم وقتی از کلاس خارج می شوم فایل ذهنی مربوط به آن روز را هم فرمت کنم و هر روز به عنوان روز جدید با زبان آموزانی جدید وارد کلاس شوم. اما ممکن است زبان آموزانی هم باشند که تلاش و کوشش آنها هیچ گاه فراموش نمی شود، مانند زبان آموزان روشن دل که همواره عظمت و شکوه خالق یکتا را در ذهن انسان مجسم می کنند.
ضمن تبریک دوباره این روز خدمت شما و با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان کلام آخر اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
از این که بنده حقیر را برای مصاحبه انتخاب کردید ممنون وسپاسگزارم واز همه برادران وخواهران عزیز وزحمت کش خودم در یزد و تهران، به ویژه کارشناسان محترم و جناب آقای خادم آستانه مدیر استان یزد تشکر وقدردانی می کنم.