ارسال توسط
روابط عمومی در تاریخ 20 اردیبهشت 1391 08:46
( گروه:
مصاحبه ها )
سارا حبیبی کاسب، از سال 1386 مدرس زبان فرانسه در مرکز آموزشی کرج است،42 سال سن دارد و در کشور فرانسه در شهر نانسی به دنیا آمده است. دکترای زبان و ادبیات فرانسه و به دو زبان فرانسه و انگلیسی تسلط کامل دارد. می گوید: علاوه بر زبان های خارجه به نقاشی، موسیقی و به خصوص ترجمه علاقه زیادی دارد و درسال گذشته کتابی را با عنوان "کودک جهانی" به زبان فرانسه ترجمه کرده و به چاپ رسانده است. گفت و گویی با ایشان انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
چرا تدریس در کانون زبان ایران را انتخاب کردید؟
به این دلیل که این آموزشگاه یکی از معتبرترین موسسات زبان در ایران است و از نظر آموزشی دارای رتبه بالائی است.
در کودکی دوست داشتید چه شغلی داشته باشید و آیا به شغل دلخواه دوران کودکی تان دست یافتید؟
همیشه دوست داشتم شغلی داشته باشم که به واسطه آن با افراد مختلفی آشنا شوم و در ضمن بتوانم مفید واقع گردم. تدریس یکی از شغل های مورد علاقه من بوده وهست.
از اولین روز تدریس تان برایمان بگویید؟
من از سن 19 سالگی یعنی از زمانی که دانشجوی مقطع لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی بودم شروع به تدریس کردم. اولین تجربه تدریس من مربوط به کودکان پسر 6-8 ساله بود که باید اعتراف کنم کار ساده ای نبود. به همین دلیل بعد از یک ترم تدریس ترجیح دادم با موسسات زبان دخترانه کار کنم.
یک مدرس نمونه از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
مسلما شرط اول داشتن سواد و معلومات کافی در زمینه تدریس و توانایی انتقال معلومات به زبان آموزان است و در کنار آن مهربان و دلسوز بودن نیز اهمیت ویژه ای دارد.
تلخ ترین و شیرین ترین خاطره تان از تدریس در کانون زبان چیست؟
آشنا شدن با زبان آموزان جدید همیشه برای من شیرین ترین خاطره بوده است. ولی کار کردن با یکی از زبان آموزان روشندل کشورمان که دارای هوش و استعداد فوق العاده ای بود از شیرین ترین خاطرات من در کانون زبان است. خاطره تلخی هم ندارم.
بهترین و جالبترین هدیه ای که در روز معلم دریافت کرده اید چه بوده است؟
بهترین هدیه، کتاب نقاشی های برگزیده از استاد محمود فرشچیان بود که از طرف دو دانشجو در دانشگاه به من داده شد ولی جالب ترین آن ها هدیه ای بود از زبان آموزان سال قبل کانون زبان گرفتم که یک گلدان مشکی چینی همراه با گل های شمعدانی صورتی رنگ بود. این گل ها بقدری طبیعی به نظر می رسید که من در کلاس ناخوداگاه آن ها را بوئیدم!
در یک جمله یا یک بیت شعر معلم را تعریف کنید؟
معلمی شغل نیست بلکه عشق است. معلم هدفت عشق است و ایثار/ هزاران خفته از عشق تو بیدار
این جمله را کامل کنید: تدریس در کانون زبان ایران نه تنها برای من لذت بخش است بلکه باعث کسب تجربیات بیشتری هم شده است.
اگر به جای حسن مسعودی رئیس کانون زبان ایران بودید دوست داشتید چه کاری برای مدرسان انجام دهید؟
راستش را بخواهید گفتنش ساده است ولی عمل کردن به آن دشوار؛ ولی سعی می کردم به مشکلات مدرسان بیشتر رسیدگی کنم مخصوصا مدرسان رشته های غیر انگلیسی که واقعا از نظر تعداد کلاس و زبان آموز با مشکلات زیادی رو برو هستند (بویژه در مراکز خارج از تهران)
زبان آموزی هست که همیشه به طور خاص در ذهن شما باشد؟
من سعی می کنم به همه زبان آموزان به یک اندازه توجه کنم ولی گاهی رفتار و کردار بعضی از آن ها طوری است که باعث می شود بیشتر در ذهن مدرسان ماندگار شوند. سال گذشته زبان آموزی داشتم که هر وقت باران می بارید چتر به دست زیر باران منتظر آمدن من بود. تا از ماشین پیاده می شدم می دیدم که چترشو بالای سرم گرفته که خیس نشوم. محبت این زبان آموز همیشه در ذهنم باقی می ماند.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان کلام آخر اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
بنویسیم به دیوار سکوت/ عشق سرمایه هر انسان است/ بنشانیم به لب حرف قشنگ /حرف بد وسوسه شیطانست/ بدانیم که فردا دیر است/ و اگر غصه بیاید امروز/ تا همیشه دلمان درگیر است/ پس بسازیم رهی را که کنون/تا ابد سوی صداقت برود/ و بکاریم به هر خانه گلی/ که فقط بوی محبت بدهد