شنبه 08 دی 1403  | English
29

نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد

نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد

 

هفته گذشته، مسعودی، رئیس کانون زبان به همراه دو تن از مدیران اداره مرکزی در جمع مدرسان و کارکنان مرکز مشهد حضور یافت و در آن نشست به نکات مهمی اشاره نمود که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم.

خدمت دوستان عرض سلام و ادب و احترام دارم ؛ خيلي عذرخواهي می‌کنم که اين کار هم مثل بقيه کارهای ما شبيه جاهاي ديگر نيست. منظورم همین جلسه است که بعد از چند ساعت کار و خستگي شما، ساعت هشت و نيم شب تشکیل می‌شود. خيلي عذرخواهي می‌کنم. اگرچه این موضوع کمی به خاطر مضايق وقتي خود من است، ولي عمدتاً به خاطر شرایط خود شما نیز است که به راحتي نمی‌توانیم وقت خالي از شما پيدا کنيم. همیشه گفته‌ام که خوبی‌های شما براي هر مديري غنيمت است و آدم احساس می‌کند، هرچقدر از شما تشکر شود، کم است.
در ابتدا چند مبحث کلي را مطرح می‌کنم و بعد به مباحثي می‌پردازم که شما عزيزان مطرح کرده‌اید. البته از آنجا که شما کمتر فرصت می‌کنید برای این گونه مسائل به سايت ما مراجعه کنيد، ممکن است حرف‌های من براي شما تکراري نباشد، اما اگر هفته‌ای حداقل يک بار به سايت کانون سر بزنید، متوجه خواهید شد که این عرايض را مدت‌هاست دارم مطرح می‌کنم، لذا عذر خواهي می‌کنم و همچنین از عزيزانی که حکم سروري و استادي و بزرگي به من دارند، خيلي ممنون هستم که در جلسه حضور دارند.
همان طور که بارها گفته‌ام، بيش از 95 درصد مردم از کار شما اظهار رضايت دارند و افراد زیادی هم از این مردم از امکانات و تجهيزات کم و تنگناها و محدودیت‌های دیگر ما ناراضي هستند. اگر دوستاني که اهل تحقيق هستند بررسی کنند، متوجه می‌شوند که آمارها هم همين مطلب را نشان می‌دهند. يعني بيشتر از 95 درصد کساني که به کانون زبان مراجعه می‌کنند، از کارکرد شما و همکاران راضي هستند و شاید بسیاری از مشکلات و محدودیت ثبت نام، تعداد کم مراکز و امکانات و تجهيزات و شرايط ما گله‌مند هستند و این مسئوليت ما را خيلي بيشتر می‌کند. اين برداشت از همان روزهاي اول براي من حاصل شده بود و تا به امروز هم خيلي تغيير نکرده است. به همین خاطر استراتژي کانون زبان را حداقل براي سال 89 – 90 این گونه تعريف کرده‌ایم: "ارائه بهترين خدمات، براي بيشترين افراد".اگرچه اين استراتژي می‌تواند دائمي هم باشد، تا الآن هم هر کاري که انجام شده، بر محور همين استراتژي بوده است. اولين عامل که باعث شده است این استراتژی را تعریف کنیم قابلیت‌ها و توانمندی‌های شماست. يعني حقيقتاً کانون زبان اين ظرفيت و پتانسيل را دارد که بسيار بيشتر از آنچه که الآن می‌بینیم و می‌شنویم به مردم و بچه‌های مردم خدمت رسانی کند. دومين مسئله اين بود که خود مردم الآن الحمدالله متقاضی این خدمت هستند، شايد در گذشته هم همين طور بوده و ما متوجه نبوديم، ولي الآن مردم الحمدالله دارنـد این نیاز را بـــروز می‌دهند و عملاً می‌بینیم که اقبال مردم نسبت به کارکرد و نوع کاري که شما داريد، بسيار زياد است. نمونه‌های آن را هم در جاي جاي ايران می‌توان دید.
سومين مسئله هم اين است که تجربه نشان داده است افرادي که به يک زبان دوم مسلط هستند، موفق‌ترند. يعني امروزه دیگر تسلط به يک زبان دوم يک امر تفنني نيست، بلکه ضرورتی اجتناب ناپذير است. يعني همه کسانی که می‌خواهند آينده بهتري داشته باشند، باید به یک زبان دوم تسلط داشته باشند. با این استراتژی در سیاست‌های جديد دو مسئله را به طور جدي مطرح کرديم.

اول حضور در همه  مناطقی که فعلاً در آنجا حضور نداريم (يعني مرکز کانون زبان در آنجا وجود ندارد)

دوم اين که افراد بيشتري را تحت پوشش قرار دهيم.
همين شهر مشهد را در نظر بگیرید، به نظر شما اگر قرار باشد مثل گذشته پیش برویم،  چه اتفاقي می‌افتد؟ یقیناً مردم به زحمت می‌افتند و هزینه‌های آنان بيشتر می‌شود. خودمان هم به عسر و حرج می‌افتیم. يعني اگر قرار باشد در شهری بزرگ مانند مشهد  کانون فقط در يک نقطه دارای مرکز باشد، حتی اگر اين ساختمان چهار طبقه را ده طبقه بکنيم با بهترين آسانسور و امکانات، مطمئناً باز هم جوابگوی متقاضیان نخواهیم بود و مردم براي رفت و آمد مشکل خواهند داشت. در این روزگار وقت بسيار غنيمت است. کاهش هزینه‌ها بسیار مهم است. من و شما وظيفه داريم به وقت و هزینه‌های مردم و افزایش بهره وری احترام بگذاريم.
در شهر مشهد به اين بزرگي، اين یک شعبه در اين نقطه و يک شعبه نوجوانان دیگر کافي نيست.
با این شرایط آيا می‌شود همين طوري روزمره پیش برويم، يعني با همين شرايطي که تا الآن بوده؟ انشاء الله به لطف حضرت حق و به مرحمت آقا علی ابن موسی‌الرضا (ع)، می‌خواهیم در مشهد چهار تا شعبه ديگر راه اندازی کنیم، تا  حداقل در وقت و رفت و آمد مردم صرفه جویی اتفاق بیفتد من فکر می‌کنم با این اهداف نمی‌شود مانند گذشته عمل کرد؟ دیگر نمی‌شود قبول کرد که مدرس ما بگوید در اين ترم تابستان که هوا  گرم است، دو تا کلاس بیشتر نمی‌گیرم. پاييز چون گرم نيست هشت تا کلاس می‌گیرم. زمستان سرد است، برف مشهد هم اذيت کننده است، چهار کلاس می‌گیرم. بهار هم که وقت گل و بلبل و سنبله و به تفريح و استراحت احتیاج دارم، اصلاً کلاس نمی‌گیرم. انصافاً نمی‌شود با این روش برنامه ریزی کرد؟
یا برعکس. آقاي مسعودي به اينجا آمده و مثلاً از آقاي فلان خوشش نيامده يا از عزيز دلمون آقاي فلانی، بعد به آقاي نوري بگوید از ترم بعد به اين دوستان دو سه تا کلاس بيشتر ندهید. در این صورت، آیا واقعاً مدرس ما می‌تواند به آینده‌اش در کانون اطمینان داشته باشد؟
نامه‌ای ارسال کردیم که ده قسمت آن تشکر، التماس و خواهش بود. در واقع رئيس کانون زبان براي اولين در تاريخ کانون از مدرسان استمداد طلبيد که کلاس بيشتري بگيرند، بعد دوستان به ما پيام دادند که شما ما را تهديد کرده‌اید و در ادبیاتتان ارعاب به کار برده‌اید. اين ادبيات قبلاً در کانون زبان وجود نداشته و شما به شعور ما توهین کرده‌اید. بعضاً با همین حرف‌ها و همین استدلال‌ها کلاس نمی‌گیرند و یا کلاس گرفته شده را بی هیچ توجیهی ترک می‌کنند و بچه‌های مردم را میان آسمان و زمین رها می‌کنند. در این صورت آیا واقعاً دستانمان به جایی می‌رسد؟ آیا در یک چنین وضعیتی کسی به داد ما و بچه‌های مردم خواهد رسید؟ ما هیچ، اين مردم به کجا پناه ببرند؟ در شرایطی که من می‌توانم به راحتي برای شما تصميم بگيرم. شما هم به طریق اولی می‌توانید اين کار را بکنيد. آیا با این شرایط واقعاً می‌شود برنامه ریزی کرد؟ در آن صورت آیا ثبات و امنیت شغلی وجود خواهد داشت؟ آیا دیگر می‌شود مراکز جدید کانون زبان راه اندازی کرد؟ آیا می‌توان مطمئن به جذب زبان آموز بیشتر بود؟ آیا می‌شود به نیاز و اقبال مردم پاسخ داد؟
ما فکر می‌کنیم يک راه بيشتر نداريم: و آن هم اين است که همه کسانی که دل در گرو کانون زبان دارند بايد احساس کنند که لزومی ندارد  نگران آینده باشند، باید با آرامش کامل به بچه‌های مردم خدمت کنند، باید با درآمد بیشتر در خدمت مردم باشند. لذا از چندین ماه قبل هر جا رفتم گفتم که آقايان، خانم‌ها، ما براي تمام وقت شدن شما برنامه ریزی کرده‌ایم. گفتم قرارداد يک ساله با شما می‌بندیم، اگر شما بهار شش تا کلاس گرفتيد، حداقل تا آخر سال، اين شش کلاس را به شما می‌دهیم و یا حق‌التدریس آن را به شما پرداخت می‌کنیم. مثلاً مدرسی در ترم تابستان شش کلاس دارد، در ترم بعد مدیر مرکز، آقاي نوري، استدلال می‌کند که چون در پاييز مدرسه‌ها باز شده، تعداد زبان آموزان کاهش پیدا کرده و شش کلاس نداريم. خب! این موضوع یعنی کاهش زبان آموز به مدرس چه ربطي دارد؟ چرا مدرس ما بايد نگران اين  موضوع باشد که در ترم پاييز چه اتفاقي می‌افتد؟ مدرس ما از همان اول بهار که شش کلاس گرفته و تمام وقت شده و یا حتي کلاس بيشتری هم گرفته، بايد تا پایان سال این ماجرا برایش اتفاق بی افتد. هرچند الآن بيشتر از اين را نمی‌توانیم برای مدرسان تضمين کنيم، اما حداقل شش کلاس را که باید تضمین کنیم. نظر ما این است که اگر کسي بهار شش تا کلاس گرفته، حتماً تا آخر سال بايد شش تا کلاس برایش محفوظ باشد. اگر کلاس هم نبود، ما به احترام مدير مرکز يک ترم حق‌التدریس را  به مدرس می‌دهیم، اگر در ترم بعد نیز دوباره مدير مرکز اعلام کرد که شش تا کلاس نداريم مدرس بايد به اندازه 6 کلاس دریافتی‌اش را داشته باشد و مدير مرکز بايد ما به تفاوت آن را فراهم کند، از هر طریقی که خودش می‌داند.
با اين برنامه اولاً ما براي خودمان وظيفه ايجاد کرده‌ایم و خودمان را مسئول قرار داده‌ایم. مدير که می‌گویم يعني من. يعني کادر اجرايي و اداري کانون زبان. ما اولاً براي خودمان مسئوليت ايجاد کرده‌ایم. ثانياً از شما خواهش و تقاضاي کار داريم. شاید تا ديروز افتخار ما اين بوده که هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، پنج هزار تا متقاضی رزرو داريم. اما الآن مديران ما اکراه دارند در سخنانشان بگویند ما اين میزان متقاضی رزرو داريم. در گذشته افتخار ما اين بود که در کانون زبان مردم پشت در ایستاده‌اند. اما من اين را افتخار نمی‌دانم. اکنون براي من به عنوان يک خدمتگزار که می‌خواهم براي مردم کار کنم، هيچ چيزي بدتر از اين نيست که کسي به کانون زبان مشهد مراجعه کند و ما بگویيم جا نداريم يا مدرس نداريم. اين ادبيات در کانون زبان ديگر افتخار نيست. براي من افتخار این است که حتي يک نفر هم پشت در کانون زبان در انتظار نماند. اما رسیدن به این مطلوب، مستلزم گذشت زمان است. بايد سازوکارها و بستر اين کار را فراهم کنيم و حتماً براي آينده با برنامه پیش برویم. خیلی بد است که در قرن بیست و یک، خانواده‌هایی با شرايط زندگی امروز، به ما مراجعه کنند تا زبان ياد بگيرند، بعد من و شما برایشان قيافه بگيريم و بگویيم ما چون جا نداریم یا مدرس نداریم شما را ثبت نام نمی‌کنیم. اين چه افتخاري است براي ما. هيچ ننگي براي من بالاتر از اين نيست که مردم با اين همه مشکلات مالي به کانون زبان مراجعه کنند و من آن‌ها را ثبت نام نکنم. ما ديگر نباید به خاطر کمبود مدرس، چيزي به نام وقفه اجباري در کانون زبان داشته باشيم. چرا بايد این‌طور  شود؟ ما بايد برای این موارد برنامه ريزي کنیم.
وقتی این حرف‌ها زده می‌شود بعضی دوستان با بدترین ادبیات برخورد می‌کنند، اما بچه‌های مردم چه گناهي کرده‌اند؟ نظر ما این است که اولاً مدرسمان بايد آرامش و آسايش داشته باشد، ثانياً ما هم بتوانيم برنامه ريزي کنيم. اگر مدرس تمام وقت در خدمت کانون باشد، حداقل می‌دانیم که اين مدرس تا پايان سال اين شش کلاس را تدریس می‌کند و به این ترتیب می‌توانیم برنامه ريزي کنیم. البته اگر مدرس تعداد کلاس بيشتری هم گرفت، البته تا نه کلاس، برنامه ریزی ما بهتر و راحت‌تر انجام می‌شود. اما اگر بعضی از شما بدون برنامه منظم دو کلاس و چهار کلاس و حتی يک کلاس تدریس را تقبل کنید و بعد هم بگویيد عشق من کانون زبان است-که مطمئن هستم راست هم می‌گویید- آیا ما می‌توانیم با این شرایط برنامه ریزی کنیم؛ این روش چه کمکی به استراتژی کانون می‌کند؟ عزیزانی هستند که تدریس در کانون زبان عشقشان است، ولی مثلاً دوشنبه و پنجشنبه‌ها کلاس نمی‌گیرند، در تابستان ساعات اول کلاس نمی‌گیرند، در زمستان ساعات آخر کلاس نمی‌گیرند و هر طور که دلشان خواست کلاس می‌گیرند. من به مديران گفته‌ام که بعضي از اين عزيزان واقعاً جزو برکات و نعمات کانون زبان هستند. اما ما نمی‌توانیم برنامه ریزی‌های کلان کانون را با اين نعمات و برکات انجام بدهیم. الآن مدرس ما عاشق کانون زبان است دو کلاس می‌گیرد، بعد از مدتی کمی عشقش تغییر می‌کند، یک کلاس و  بعد هم اصلاً کلاس نمی‌گیرد. خب در این شرایط من چه طور برنامه ريزي کنم؟ می‌خواهم زبان آموز ثبت نام کنم، نمی‌توانم. می‌خواهم مرکز جدید راه اندازي کنم، نمی‌توانم. آقا ما الآن می‌خواهیم در قاسم آباد شعبه راه اندازی کنیم. آيا می‌توانیم مطمئن باشیم که شماها برای تدریس به آنجا می‌روید ؟ آیا نمی‌گویید آنجا راهش دور است؟ یا راهش فلان است و بهمان است؟ باور کنید عزیزان دوست داشتنی‌ام، این جوری نمی‌شود یک تشکیلات و سازمان را اداره کرد.
من، رئيس کانون زبان، تا الآن که در خدمت شما هستم، هنوز برایم مشخص نیست که افزايش حقوق من امسال چقدر خواهد بود! در فروردين ماه براي همکارها حقوقی مثل سال قبل پرداخت کرديم. می‌دانید چه بساطی به پا شد؟ من وظیفه‌ام اين است که براي شما و دیگر همکارانم شرایط مطلوبی برای کار و زندگی فراهم کنم. در ارديبهشت ماه افزايش حقوق‌ها را محاسبه کرديم ، ما به تفاوتش را هم داديم. می‌دانید چه پیام‌هایی داده شد! آقا چرا شما فيش را نزديد؟ شما داريد کتمان می‌کنید. شما حق ما رو خورديد. شما بودجه کم آوردید از حق ما می‌زنید و ده‌ها جملات بدتر از این. انشاءا... پیام های این قبیل دوستان که البته زیاد نیستند را به همراه پاسخ‌ها برایتان می‌فرستم تا ببینید بعضی وقت‌ها دوستان چگونه قضاوت می‌کنند.
ببینید عزیزان، همه کسانی که کمتر از شش کلاس گرفته‌اند، عزيز ما هستند ولي من صادقانه، شفاف، صريح و بدون اين که خداي نکرده قصد بي احترامي داشته باشم، عرض می‌کنم که برنامه ريزي ما بر اساس کار اين عزيزان نخواهد بود و برنامه ريزي کانون را با کار کسانی که دل در گرو کانون زبان دارند، انجام می‌دهیم. اگر چه تا زمانی که این عزیزان به ما و کانون زبان افتخار بدهند، در خدمتشان هستیم؛ ولی اگر همین عزیزان بخواهند شش کلاس یا بیشتر بگیرند، در صورت جذب زبان آموز لازم، مدیران باید به آن‌ها هم کلاس بدهند و این دوستان با گرفتن حق رتبه متوجه خواهند شد که حقوقشان نسبت به سال قبل بسیار افزایش یافته است.
بگذریم. برویم سر اصل مطلب. امسال روش پرداخت حقوق عوض شده است. اين به این معنی است که روش قبلي بد بوده، شاید روش قبلي در زمان خودش خيلي خوب هم بوده است. اما براي اين زمان جوابگو نیست. ما نمی‌توانیم با این روش کار خود را پيش ببريم، که چون مدرس ما می‌خواهد درآمدش بيشتر بشود، کلاس بیشتری می‌گیرد، اگر هم به درآمد احتياج نداشت، می‌تواند تعداد کلاس‌ها را کمتر کند و امتیاز کلاسش کمتر شود. این عملی نیست. ما روش پرداخت را به گونه‌ای قرار داده‌ایم که نرخ حق‌التدریس با برخـی مؤلفه‌های غیر دائمی و غیرعمومی مثل ضمـن خدمت، تعداد کلاس، غیبت‌ها، جانشینی‌ها و ارتقاء سطوح تغییر نکند و به همین دلیل حق رتبه را برای مدرسان دارای شش کلاس و بیشتر تعریف کرده‌ایم. در این روش، برای هر کلاس در یک ماه شانزده ساعت تدریس تعریف کرده‌ایم، که قبلاً چهارده ساعت بوده است. مدرک تحصیلی را لحاظ و سنوات خدمت و همه امتیازهایی را که تاکنون مدرس داشته، محاسبه کرده‌ایم و با روش جدید تطبیق داده‌ایم.
همه امتيازها و کلاس‌هایی که در طول اين مدت داشته‌اید محاسبه شده است. بله، بعضي دوستان پانزده سال سابقه همکاری با کانون دارند، ولي هر ترم فقط دو کلاس داشته‌اند. مسلماً این شخص با کسي که پانزده سال سابقه داشته و هر ترم شش کلاس هم می‌گرفته، فرق می‌کند. معلوم است که اين پانزده با آن پانزده برابر نيست. خب همه این‌ها را لحاظ کرده و يک نرخ حق‌التدریس برای تک تک عزیزان تعریف کردیم.شاید اگر سال آینده اين روش را قبول داشتند، اعلام می‌کنند که مثلاً 10 درصد، بیشتر یا کمتر، به حق‌التدریس و مثلاً 5 درصد، بیشتر یا کمتر هم به حق رتبه شما اضافه شده است. همه عزيزان هم از همان ابتدای سال متوجه می‌شوند که درآمدشان چگونه خواهد بود، البته در طول سال آن‌ها که مدرک تحصیلی بالاتر ارائه دهند نرخ حق‌التدریس آن‌ها افزایش خواهد یافت، گواهی ضمن خدمت ارائه دهند برابر بخشنامه‌ای که عن‌قریب ارسال می‌شود حق‌الزحمه دریافت خواهند کرد، غیبت بکنند از حقوقشان کسر خواهد شد، جانشین بشوند به تعداد کلاسی که جانشین شدند حق‌التدریس خود را دریافت می‌کنند. دیگر هر روز از ما سوال نمی کنند آیا امتیاز فلان موضوع را حساب کردید یا نه؟ خدا می‌داند بعضي وقت‌ها براي بعضي افراد امتياز یا ارتقاي مدرس روزانه تغيير می‌کند. یا گاهی برای یک مدرس، کارشناس بازدید فرستاده نمی‌شود. اصلاً در بعضي مواقع وقت نمی‌شود که این کار انجام شود. در این صورت مدرس چه تقصيري دارد؟ ما کارشناس نداشته‌ایم یا نداریم، کسی را برای بازدید نفرستاده ايم یا نمی‌فرستیم و مدرس ارتقا نگرفته یا نمی‌گیرد. بیش از دو سال است که کارشناس سراغ برخی مدرسان نرفته و مدرس همچنان در همان سطح قبلی تدریس می‌کند، آیا در این مسئله مدرس ما قصور دارد؟ ما در این روش گفتیم، اگر مدرسي ارتقا نگرفته، نبايد حقوق اولیه‌اش تحت تأثیر قرار بگيرد. افزايش سنواتي براي همه هست و براي این‌ها هم بايد باشد. اگر خداي نکرده مدرس ما شرايطي داشته، که صلاح نیست در کانون زبان همکاری کند،موضوعی است که در جاي ديگر بايد بررسي شود.

همان‌طور که گفتم روش قبلی در عين حال که در زمان خودش بسيار خوب بوده، اما دیگر نمی‌توانیم با اين روش پیش برويم. براي ما مهم این است که میزان درآمد عزيزان ما کاهش نیابد. من ليست دریافتی همه شما عزیزان را همراه دارم. حتی يک مورد هم نیست که حقوق مدرسی نسبت به سال قبل افزايش نداشته باشد.
فکر می‌کنم برای شما هم بايد درآمد مهم باشد نه نرخ حق‌التدریس. چرا حق رتبه را حساب نمی‌کنید؟ چرا 16 ساعت در ماه را به جای 14 ساعت در ماه برای هر کلاس محاسبه نمی‌کنید؟ من هم در اين مملکت کارمندم، شما هم کارمنديد. من هم ايام عيد را مرخصي گرفته و سر کار نرفتم، شما هم نرفتید. مگر از من حقوق کم کردند؟ چرا بايد براي شما 14 ساعت حساب کنيم؟ خوب حساب کنید دو ساعت برای هر کلاس برای عزیزی که شش کلاس دارد و حق‌التدریسش هم 8000 تومان است، چقدر می‌شود؟ 6 ضربدر 2 ضربدر 8000 تومان فکر می‌کنم می‌شود 96000 تومان. آیا دوستان این را حساب می‌کنند؟ آنچه برای ما مهم بود و دوست داريم براي سال آينده بيشتر هم اتفاق بیافتد، اين است که درآمد دوستان افزايش پيدا کند. ما در انجام اين کار مصمم هستيم. چاره‌ای هم جز اين نداريم. منتي هم بر سر شما نيست. چون ما می‌خواهیم بيشتر کار کنيم، مراکز بيشتری داشته باشیم، زبان آموز بیشتری جذب کنیم، نياز به شما داريم. ناز شما را هم می‌خریم. واقعاً هم به خاطر خوبی‌های زیادی که دارید مخلص شما هستيم. منتي هم بر شما نداريم. ولي به جهت مديريتي، بنده وظيفه دارم اين کار را انجام بدهم. براي اين که می‌خواهیم به بچه‌های مردم بهترین و بیشترین خدمت را داشته باشیم.
ببینید دوستان، اولاً ما در خدمت همه عزیزانی که از گذشته در کانون زبان هستند، هستیم، اما اگر قرار باشد بین این دو مورد یعنی این که آیا مدرس جدید جذب کنیم، یا بچه‌های مردم را ثبت نام نکنیم، مطمئن باشید راه اول را انتخاب می‌کنیم . اگرچه قرار نیست مدرسان جدید جای مدرسان خوب و توانمند وعلاقه مند ما را تنگ کنند. مطمئن باشید مدیران ما در ترم‌های آینده با اولویت مدرسان تمام وقت، مدرسان گذشته و مدرسان جدید برنامه ریزی خواهند کرد. حتماً طوری برنامه ریزی خواهند کرد که هیچ مدرسی از تمام وقت شدن نیفتد، حتی‌المقدور مدرسان بیش از 6 کلاس، تعداد کلاس‌های خود را در صورت وجود شرایط لازم و کافی، داشته باشند، مدرسان کمتر از 6 کلاس در صورت درخواست خودشان و وجود کلاس خالی، 6 کلاسه بشوند و در آخر هم برای مدرسان جدید برنامه ریزی می‌کنند. بارها گفتم باز هم می‌گویم ما وظیفه خودمان می‌دانیم که آرامش، آسایش و امنیت و درآمد بیشتری برای شما و همکاران عزیز فراهم کنیم. ما وظیفه خودمان می‌دانیم که شرایط را برای مردم و بچه‌های آن‌ها در کانون زبان تسهیل کنیم، ما وظیفه خودمان می‌دانیم که حقوق سازمان را رعایت و ادا کنیم.
من دوست دارم اين اتفاق‌ها با هم بی افتد. لذا در روش پرداخت اگرچه در ظاهر نرخ حق‌التدریس نسبت به سال قبل کاهش یافته، اما آنچه که براي بنده و شما مهم است درآمد است، درآمد همه دوستان افزايش پيدا کرده است. آن‌ها که بين شش تا هشت کلاس دارند میزان افزایش آن بیشتر از بسیاری از سال‌هاست. آن‌ها که نه کلاس و بیشتر دارند تقریباً در هیچ سالی این قدر افزایش حقوق نداشته‌اند. اميدوارم که پاسخ دوستان را داده باشم و دوستان هم در اين موضوع اميدوار به آينده باشند. من مصاحبه‌ای هم در اين موضوع داشته‌ام و اگر نیاز شد نامه‌ای را خدمت شما می‌فرستم و همين توضيحات را در آن نامه مفصل‌تر مطرح می‌کنم. آنچه در آخر می‌توانم عرض کنم این است که خیلی خودتان را مشغول این محاسبات نکنید که بی استثناء حقوق همه افزایش یافته است. اگر قرار باشد شما در این زمینه هم بیشتر از بنده و همکارانم وقت بگذارید، از کار اصلی‌تان باز می‌مانید. اجازه بدهید کارهای مدیریتی را همکاران ما انجام دهند، قبول کنید این کارها هم کمی تخصص می‌خواهد. خب طولانی شد، عذرخواهی می‌کنم. عاقبت به خیر باشید انشاء... . قربان شما.

 

 
 
تعداد امتیازات: (14) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2634)
کد خبر: 67
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد
  • نشست ریاست کانون زبان با مدیر، مدرسان و کارکنان مرکز آموزشی مشهد

RSS comment feed نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: