fatima76
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:141
|
25 اردیبهشت 1392 12:58 ب.ظ |
|
یه بارم یکی از بچه ها میخواست بگه اونا از ما پرسیدن کجا هستین؟گفت: they asked us where were we are یه جمله 6 کلمه ای گفت کلی غلط غلوط توش بود! کلی خندیدیم بهش! |
|
|
|
|
sedna
رتبه: کاربر حرفه ای
تعداد پستها:346
|
26 اردیبهشت 1392 11:31 ب.ظ |
|
no why laughing?! dear Fatima it seems that you have a very fresh and active class, don't you? |
|
|
|
|
fatima76
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:141
|
31 اردیبهشت 1392 10:50 ق.ظ |
|
because she said it very funny yeah you'er right we have a nice class however we laugh a lot |
|
|
|
|
little owl
رتبه: کاربر حرفه ای
تعداد پستها:338
|
01 خرداد 1392 02:36 ب.ظ |
|
چند روز پیش داشتم درس می خوندم که یه چیزی یادم اومد نوجوانان که بودم یه استاد داشتم که اگه غیبت می کردی جلسه ی بعد که تشریف می اووردی سر کلاس بهت میگفت: Where were you? من فکر میکردم میگفت کجا مجاها بودی؟ فک کن |
|
;) LIFE Is Sh0rt Smile While You Still Have Teeth |
|
|
Raha
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:468
|
02 خرداد 1392 03:24 ب.ظ |
|
|
|
it is the ambition of human that specifies his future not fate |
|
|
× mahsa ×
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:126
|
11 خرداد 1392 05:56 ب.ظ |
|
نمیشه به این گفت سوتی ولی گفتم جالبه واسه شما هم بگم !!! یه روز استاد صدام زد واسه درس . گفت mahsa ; come to the board !! با یه حالت خاصی گفتم : me ???????? استاد جواب داد : no ; me !!!!! منم گفتم ok you و نشستم سر جام و نرفتم !! خودمو با کتابم مشغول کردم . دیدم تا 5 دقیقه هیچ صدایی نمیاد .سرمو بلند کردم ببینم چه خبره ،دیدم استادمون زل زده بهم و همینجوری نیگام میکنه !! هیچی دیگه مجبور شدم پا شم برم برا درس !!! یه روزم استادمون یه سوال ازم پرسید ، یادم نمی اومد .میخواستم یکم بیشتر فکر کنم .به استاد گفتم : loading !! please wait !!!! |
|
star-siah.blogfa.com starsiah64@yahoo.com |
|
|
Raha
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:468
|
12 خرداد 1392 12:49 ب.ظ |
|
خیلی بامزه بود کیمیا برای خانوادم هم خوندم همه خندیدیم |
|
it is the ambition of human that specifies his future not fate |
|
|
sare
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:461
|
12 خرداد 1392 02:07 ب.ظ |
|
چیزای جالبی بود |
|
|
|
|
little owl
رتبه: کاربر حرفه ای
تعداد پستها:338
|
13 خرداد 1392 04:08 ب.ظ |
|
یدفه apartment رو خوندم اپارتمانت
|
|
;) LIFE Is Sh0rt Smile While You Still Have Teeth |
|
|
fatima76
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:141
|
13 خرداد 1392 08:34 ب.ظ |
|
اون روز یکی سوتی داد حالا هر چی فکر میکنم چی بود یادم نمیاد :دی |
|
|
|
|
sare
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:461
|
14 خرداد 1392 02:00 ب.ظ |
|
وای حالا یه نفر هست تو کلاسمون که کلمات رو خیلی بدجورتلفظ میکنه قابل نوشتن و گفتن نیست آدم خودش باید صداشو بشنوه |
|
|
|
|
Raha
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:468
|
14 خرداد 1392 09:02 ب.ظ |
|
|
|
it is the ambition of human that specifies his future not fate |
|
|
Raha
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:468
|
16 خرداد 1392 08:48 ب.ظ |
|
ارسال شده بوسیله sare در 14 خرداد 1392 02:00 ب.ظ وای حالا یه نفر هست تو کلاسمون که کلمات رو خیلی بدجورتلفظ میکنه قابل نوشتن و گفتن نیست آدم خودش باید صداشو بشنوه آره ما هم داریم موقعه پرسیدن سوال اون از بچه ها هیچکی نمی فهمه چی میگه معلم کلی راه میره تا برسه بهش و دفترش رو بگیره و ببینه چی نوشته هه هه البته ترم پیش با اون معلمه که عاشقش بودم. |
|
it is the ambition of human that specifies his future not fate |
|
|
fatima76
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:141
|
17 خرداد 1392 09:13 ب.ظ |
|
آره خیلی باحال بوده!خودشو با کامپیوتر (ببخشید یارانه نه!رایانه!!!) اشتباه گرفته بوده!!!!!!!! |
|
|
|
|
sare
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:461
|
19 خرداد 1392 10:01 ق.ظ |
|
خدانکنه اون واسه ریدینگ بیاد اگه بیاد کل کلاس میترکه |
|
|
|
|
koooochooool_0011
رتبه: تازه وارد
تعداد پستها:63
|
19 خرداد 1392 08:06 ب.ظ |
|
یکی از استادای ما یه دفتر داره سوتی های بچه هارو مینویسه نمیدونم کدومشون هیتن اما ترم پیش اقای حیدر گفت یکی از مدرسا چنین کاری میکنه خودش خوشش امده بود .تازه مدرسا میرن تو دفتر سوتی های مارو میگن چقد از ما میخندن خدا میدونه . آقای حیدر ترم پیش سوتی یکی از بچه هارو چند روز بعد سر کلاس خودمون گفت خیلی ازش خندید نمیدونم چجوری بگم چون با حرکت دستاش بود تازه اقای حیدر خیلی باحال تعریف میکرد کلا سر کلاس استاااااد حیدر خیلی میخندیدیم ترم پیش خوش گذشت .اما این ترم نه چون کلاس استاد قنبری خیلی خشک ما خوابمون میبره .دلم واسه کلاس اقای حیدر تنگ شده |
|
God leads us by strange ways;we know He wills our happiness, but we neither know what our happiness is,nor the way. We are blind; left to ourselves, we should take the wrong way; We must leave it to Him. |
|
|
koooochooool_0011
رتبه: تازه وارد
تعداد پستها:63
|
19 خرداد 1392 08:22 ب.ظ |
|
ترم پیش درس 4 , el 1 قسمت گرامر 4.11 اقای حیدر به یکی از بچه ها گفت کلمه john"s جایگزین کن تو جمله It"s Reza"s sweater . او گفت :john"s is sweater . کل کلاس رفت رو هوا .اقای حیدر غش کرد از خنده گقت سوتی سال داد جلسه مونده بود به فاینال کل کتاب اقای حیدر میپرسید دوباره دختره سوتی داد چه سوتی از رو ریدینگ داشت میخوند ما همه داشتیم رو کتاب نگاه میکردیم بعد که تموم شد نگای اقای حیدر کردیم دیدیم سرخ شده بسکه خندیده ( از اون ادمای سفیداست که تا میخنده قرمز میشه ) بعد متوجه شدیم کلمه سیکس (six) خونده بوده (sex) |
|
God leads us by strange ways;we know He wills our happiness, but we neither know what our happiness is,nor the way. We are blind; left to ourselves, we should take the wrong way; We must leave it to Him. |
|
|
× mahsa ×
رتبه: کاربر مبتدی
تعداد پستها:126
|
20 خرداد 1392 07:21 ب.ظ |
|
|
|
star-siah.blogfa.com starsiah64@yahoo.com |
|
|
sare
رتبه: کاربر ویژه
تعداد پستها:461
|
21 خرداد 1392 12:24 ق.ظ |
|
واسه گرامر که خیلی از این چیزا اتفاق افتاده تو کلاس ما |
|
|
|
|
koooochooool_0011
رتبه: تازه وارد
تعداد پستها:63
|
21 خرداد 1392 04:03 ب.ظ |
|
اره عزیزم فارس. مرودشت. |
|
God leads us by strange ways;we know He wills our happiness, but we neither know what our happiness is,nor the way. We are blind; left to ourselves, we should take the wrong way; We must leave it to Him. |
|
|