در شمارهی جدید خبرنامهی مهر و آبان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت و گویی با دکتر سید محمدرضا هاشمی، رئیس کانون زبان ایران انجام شده و سوالاتی پیرامون تغییر و تحولاتی که در ساختار و رویکرد های کانون زبان ایران صورت گرفته، مطرح گردیده است. آن چه در ادامه می خوانید برگرفته از این گفت و گو است:
مهمترین تغییر و تحول زیربنایی کانون زبان ایران در یکی دو سال اخیر، تغییر مدیریت در بخشهای استانی بود. مدیریت نمایندهی کانون زبان در هر استان، از زیرمجموعهی مدیرکل کانون پرورش فکری خارج شد و بار دیگر به همان شکل سابق برگشت؛ یعنی مدیریت هماهنگ مراکز آموزشی کانون زبان سراسر کشور از ستاد. در ابتدا بد نیست که از ضرورتهای بازگشت به این شیوه صحبت کنید. چون در مورد شیوهی جدید هم در کنار مزیتهایی که دارد، انتقاداتی هم مطرح است.
من چون معلم هستم همیشه سعی میکنم با مقدمه وارد مباحث شوم. سوال شما در این مدت خیلی از من پرسیده شده است و جدید نیست. در محیط این مصاحبه اما خیلی سریع مطرح شد و میتوانست سوال دوم یا سوم باشد، اما به خاطر اهمیت موضوع درک میکنم که چرا این سوال را اول پرسیدید. هر سازمانی در هر زمانی که حس کند به واسطهی تغییر ساختار در حوزههای کلان و رویکردها میتواند موفقتر باشد حق تغییر دارد. در دو سه سال اخیر هم تغییراتی اتفاق افتاد و شرایط ساختاری کانون زبان با سالهای گذشته تا حدی متفاوت شد. بعد از بهمنماه که این مسوولیت را به عهده گرفتم شروع به بررسی کارشناسی وضعیت ساختار کانون زبان، اثربخشی آن، تغییرات، تعریف و بازتعریف فعالیتها کردیم. با چند ماه بررسی کارشناسی به این نکته رسیدیم که شاید نیاز است اصلاحاتی در ساختار کانون زبان لحاظ شود. در نتیجه آن ساختار را تا حدی تغییر دادیم که چیزی شد مابین ساختارهای قبلی و جدید، در عین حفظ استقلال کانون زبان.
مزیت این استقلال به طور مشخص در استانها چه بوده است؟ این سوال به قول خود شما بسیار مهم است و به همین خاطر آن را در ابتدا میپرسم و سعی میکنم به عنوان ناظر بیطرف دیدگاهها را منتقل کنم. بعضی معتقدند مدیران کل استانی روابطی در سطح مدیریتی داشتند که باعث میشد مجموعههای کانون و کانون زبان بتوانند در زمینهی تامین بودجه و امکانات در استان موفقتر باشند. در حال حاضر فردی که از این طریق یعنی از تهران منصوب میشود، فارغ از آن که چه شخصی است، به خاطر نداشتن روابط، عملا قدرت کانون زبان را در استان پایین میآورد.
به این تحلیل از دیدگاه سازمانی ایراد اساسی وارد است. از دیدگاه سازمانی اگر بخواهیم متکی به روابط افراد باشیم ممکن است در منطقهای فردی روابط خوبی داشته باشد و در منطقهای هم اینطور نباشد. ما باید مسایل را در امور برنامهریزی و اجرا به برنامهی سیستمی معطوف کنیم. برنامهی ما باید به گونهای باشد که سیستم مدیریتی و عملیاتی ما اهداف را در استانها یا مراکز آموزشی پیگیری و اجرا کنند. اگر در یک استان به بودجهای نیاز داریم بر اساس اهداف باید تامین شود. این میشود بحث سیستمی. البته این را نمیشود رد کرد که ممکن است افراد روابطی داشته باشند که خوشبختانه در خیلی از استانها کسانی که مدیریت کانون زبان را به عهده میگیرند این روابط را کموبیش دارند. نکتهی قابل توجه این است که در ساختار جدید کانون زبان اتفاقا ارتباط تنگاتنگی بین ادارهی کل کانون پرورش فکری و مدیریت کانون زبان تعریف شده است. یک «شورای هماهنگی و توسعه» در کانون زبان تعریف شده که رییس این شورا مدیرکل کانون پرورش فکری استان است و خیلی از اتفاقات برونسازمانی در این شورا پیگیری میشود. بنابراین اگر نیاز باشد که بر اساس ارتباطها در استان بودجهای برای کانون زبان تامین شود یا توسعهای صورت بگیرد، نقش مدیرکل کانون پرورش فکری پابرجا است. اما در اداره و امور داخلی، کانون زبان مستقل شده و زیرمجموعهی ادارهی مرکزی است. این امر، به خاطر ارتقای وضعیت کیفی است.
به نظر من هیچجایی نمیتواند کیفیت آموزشی را در کانون زبان به طور سیستمی و دقیق ارزیابی کند و بر اساس آن تغییرات و اصلاحات سیستمی انجام دهد، مگر خود ادارهی مرکزی کانون زبان ایران. در کنار سایر دلایل یک دلیل کلی برای اینکه در کانون زبان به طور استانی مدیریت داشته باشیم و این مدیریتها مستقیم با ادارهی مرکزی کانون زبان ارتباط داشته باشند این است که بتوانیم بهطور مستقیم وارد امور کانون زبان در استانها شویم، مستقیم کیفیت را رصد کنیم، بر اساس دادهها ارزشیابی انجام دهیم، وضعیت استانها را ارزیابی کنیم، بازخورد بدهیم و برنامهریزی و سازماندهی امور را از ادارهی مرکزی پیگیری نماییم. به تبع این، در استانها هم حساسیت بالا میرود. یعنی مدیران و کارشناسان و مدرسان با توجه به اینکه مستقیم با کانون زبان کار میکنند قطعا حساسیت بیشتری دارند.
این نکته را هم در نظر بگیریم که در کانون زبان کاری تخصصی در حال انجام است. اگر بخواهم مثالی ساده بزنم فکر کنید مراکز جایی که کاری تخصصی انجام میدهد به دلیل برخی روابط در استانها زیرمجموعهی جای دیگری قرار بگیرند که آنها هم کار تخصصی دیگری انجام میدهند! اگر این اتفاق بیفتد، هم از انرژی لازم برای کار خودشان کم میشود و هم اینکه باید انرژی بیشتری بگذارند تا به امور حوزهی دیگر ورود پیدا کنند. با این کار تلاش کردیم به نوعی کارایی را افزایش دهیم.
این تحول در واقع به نوعی بازگشت به گذشته است؟
نمیشود گفت صد در صد؛ چون تغییراتی هم نسبت به همان روال گذشته داشته است. ارتباطی که بین کانون زبان و کانون پرورش فکری در شورای هماهنگی و توسعهی استانی تعریف شده یکی از همین تغییرات است. یعنی ارتباط با سازوکار جدیدی تعریف شده است.
در گذشته دو بخش مستقل بودند و چندان ارتباطی با هم نداشتند.
بله، بستگی به ارتباط شخصی داشت که مثلا در یک استان دو نفر با هم ارتباط بهتری برقرار میکردند.
در مدتی که این تغییرات اتفاق افتاده، چهقدر از انتظارات، خصوصا در بخش کیفیتافزایی مراکز استانی، برآورده شده است؟
چندماه، بازهی زمانی کوتاهی است و یک ارزیابی دقیق و کامل در این مدت زمانی قابل ارایه نیست. هنوز در تلاش هستیم که شرایط برای اجرایی شدن ساختار جدید مهیا شود. شاید بتوانم اینطور بگویم که هنوز در همهی ابعاد به طور کامل نتوانستهایم این ساختار را پیاده کنیم.
مثال میزنید؟
مثلا بحث مالی در ساختار تازه کاملا حل نشده است. بنابراین تا وقتی این اتفاق بهصورت کامل نیفتد، نمیتوانیم ارزیابی دقیقی از شرایط جدید داشته باشیم. تنها چیزی که در حال حاضر به عنوان بازخورد میتوانم بگویم این است که یک رضایت نسبی در بدنهی کانون زبان به وجود آمده است. حداقلش این است که افرادی که در حوزهی اجرایی و آموزشی هستند مستقیم به ستاد کانون زبان وصل شدهاند و این ارتباط مستقیم خیلی از امور را تسهیل کرده است. مثال سادهاش این است که در ساختار گذشته یک نامهی اداری در گردش پیچیدهای قرار میگرفت و چهبسا ماهها طول میکشید که به سرانجام برسد. البته هنوز خیلی کار داریم، به نظرم وقتی بتوانیم این ساختار را کامل پیاده کنیم و به ثبات نسبی برسیم میتوانیم کارایی آن را ارزیابی کنیم.
بسیار خب. از استانها برمیگردیم به مسایل کلان کانون زبان به عنوان سازمانی آموزشیفرهنگی. از زمانی که شما تشریف آوردهاید، علاوه بر این تحولات، تغییراتی هم در بخش معاونتها انجام شده است. مجموعهی این تغییر و تحولات در کانون زبان به طور مشخص با چه هدفی انجام شده است؟ شما از قبل هم در کانون زبان حضور داشتید و حتما با ضعفها و قوتهای آن آشنا هستید؛ چه مسایلی وجود داشت که ضرورت مجموعهای از تغییر و تحولات را در برنامهها یا افراد ایجاب میکرد؟
محور اصلی کار ما کیفیتسنجی و کیفیتبخشی است. در دورهی جدید کاری کلیدواژهی فعالیتهای ما در کانون زبان کیفیت است. با توجه به توسعهای که در کانون زبان در دو سه سال اخیر داشتیم، سنجش و ارتقای کیفیت هم مقداری دشوارتر شده است. چون الان مجموعهی بزرگتری هستیم. نکتهی خوب این است که در خیلی از شهرهایی که حضور نداشتیم الان مرکز آموزشی داریم؛ ولی این رسالت ما را در حوزهی کیفیت آموزشی و کیفیت ارایهی خدمات سنگینتر میکند. بعضیها فکر میکنند اتفاقی که در کانون زبان میافتد به کلاس درس منحصر میشود، اما واقعا اینطور نیست. مثلا اگر مشتری و مخاطب ما وارد مرکز آموزشی شود و در برخورد با نیروی اداری حس منفی داشته باشد روی کار ما تاثیر میگذارد. بالاخره ما با مشتری و مخاطبمان در ارتباط هستیم و در همهی سطوح ارتباط با مخاطب باید خیلی دقیق به بحث کیفیت نگاه کنیم. بنابراین بحث کیفیتسنجی و کیفیتبخشی را هم صرفا ناظر بر کیفیت آموزشی و کلاس درس نمیدانم، در همهی ابعاد این بحث مهم است. برای اینکه بتوانیم با استفاده از بازخوردها و یافتهها به طور منسجم، علمی و اجرایی وارد بحث کنترل و سنجش کیفیت شویم و تغییراتی ایجاد کنیم نیاز به تغییر در حوزهی ساختار و نیروی انسانی داریم.
با اهداف جدید چینش و ساختار جدیدی هم خواهید داشت، ساختار و چینشی که بتواند در راستای هدف خوب عمل کند. با توجه به بررسیها سعی میکنیم این چینش را انجام دهیم. نمیگوییم بهترین چینش است ولی اتفاقاتی که میافتد و تغییر و تحولاتی که در سازمان ایجاد میشود اکثرا با نگاه حرکت به سمت کیفیت انجام میشود. بعنی حس میکنیم که شاید با انتقال یک مولفه از نقطهای به نقطهی دیگر یا تغییر شرح وظایف نیروی انسانی بتوانیم تاثیرگذار باشیم.
تغییرات در بخش ساختار چهطور؟ به هر حال تغییرات افراد خبریتر است، ولی تغییرات ساختاری را اگر بخواهید مثال بزنید بیشتر در کدام بخش اتفاق افتاده است؟
تغییرات اصلی ساختاری در همان حوزهی استانی بود که اشاره کردید. در حوزهی ادارهی مرکزی اگر تاریخچهی چارت سازمانی کانون زبان را نگاه کنیم میبینید که رشد تدریجی داشته است.
بهجز دوره ای که مراکز مشارکتی ایجاد شدند و کانون زبان ایران ناگهان رشد دوبرابری پیدا کرد.
آن هم استانی بود؛ تغییرات استانی را گفتیم که اساسی بوده است. در مورد ستاد اگر نگاه کنید میبینید در طول سالیان تغییرات تدریجی داشتیم که طی آن چارت کانون به پختگی خوبی هم رسیده است. بنابراین ما در ساختار ستاد، تغییر اساسی نداریم که همهچیز را عوض کنیم.
من با توجه به رویکرد تحلیلی نسبت به کانون زبان روی چند نکته برای چارت جدید تمرکز داشتم. یکی اینکه ما در طول سالیان گذشته مخاطبمان را یکدسته تعیین کردیم، مخاطبی که میخواهد زبان عمومی یاد بگیرد، و برای آنها دورهی طولانیمدتی در سه گروه سنی کودک، نوجوان و بزرگسال داشتیم. مثلا برای بزرگسالان تعداد زیادی سطوح آموزشی داریم، از مقدماتی تا پیشرفته. در ساختار جدید مولفهای را با عنوان آموزش زبان برای اهداف ویژه تعریف کردیم که در این دوره نگاهی به آینده داریم. با این رشد جمعیتی، تخصصگرایی و نیازهای جامعه در حوزهی یادگیری زبان دیگر نمیتوانیم همهی مخاطبان را به سمت دورهی زبان عمومی سوق بدهیم که بروند هجده ترم درس بخوانند، فارغالتحصیل شوند و مدرک پیشرفتهی ما را بگیرند. در حال حاضر نگاه در دنیا تخصصی و نیازمحور است، بعضی از کلاسها ممکن است حتی سه ماهه یا یک ماهه باشند. به عنوان مثال ممکن است کسی کارمند بانک باشد و نیاز مبرمی به انگلیسی در حوزهی خاصی مثل نامهنگاری به زبان انگلیسی داشته باشد. خب برای این نیاز، لازم نیست هجده ترم درس بخواند. ولی در حال حاضر در کانون زبان گزینهی دیگری نداریم. با این رشد جمعیت اگر اینطور پیش برویم ده سال دیگر مخاطب خاصی نخواهیم داشت. باید سن مخاطب، رشد جمعیت ، تقاضا و نیاز جامعه را در نظر بگیریم. یکی از تغییرات اساسی که انجام دادیم ایجاد بخشی مجزا و مستقل است. البته قبلا هم در کانون زبان بحثهایی شده بود ولی هیچوقت این بخش نتوانست کامل پا بگیرد. این یکی از تغییرات ساختاری است. تغییر دیگر این است که در حوزهی پژوهش و برنامهریزی به پژوهش نگاهی کاربردیتر داشته باشیم. البته معنی واژهها در کانون زبان کمی متفاوت است، و پژوهش در کانون زبان با معنی تخصصی کلمه، متفاوت است. در کانون زبان پژوهش به تولید مواد آموزشی، آزمون و ارزشیابی معطوف میشد. ما مقداری نگاه تخصصی را به نگاه کاربردی و عملی پیوند زدیم و بخشی به نام پژوهشهای کاربردی ایجاد کردیم که این هم جزو تغییرات ساختاری ادارهی مرکزی است. در این بخش قرار است با دید پژوهشی وارد مسایل کانون زبان و مشکلات آموزشی شویم تا بتوانیم بر مبنای آن حرکت کنیم و از لحاظ علمی و عملی تناسب خوبی برقرار کنیم. در همین زمینه، وارد بحث تکنولوژی آموزشی شدیم و بخشهایی ایجاد کردیم که در این سالها کمتر مورد توجه بوده است. یکی از آنها بخش رسانههای نو و دیجیتال است. کانون زبان قبلا هم به این سمت حرکت کرده بود ولی به طور منسجم بخشی نداشت که مطالعات و طراحیها را انجام دهد. بنابراین ما تجربیاتی در حوزهی تکنولوژی آموزشی داشتیم که چندان به ثمر ننشسته بود. مثلا ما آمدیم از یک مدیوم جدید مثل موبایل یا کامپیوتر استفاده کردیم اما همان محتوای قدیمی را روی آن پیاده کردیم. در حوزهی تکنولوژی آموزشی این میتواند تا حدی اثربخش باشد اما صرفا با تغییر مدیوم ممکن است اتفاقی اساسی نیفتد. شما کاغذ را تبدیل به رسانهی دیگری کردهاید، ولی محتوا تعاملی نشده و ویژگی دیگری از خودش نشان نداده که بتواند در این مدیوم جای بگیرد؛ درواقع تناسب مستقیم محتوا و مدیوم ایجاد نشده است. پس یکی از انتظارات ما از حوزهی جدید این است که با این رویکرد کار کند. واقعا هم کار سختی است و کمتر به آن توجه شده است. ما معمولا سطحی سراغ تکنولوژی آموزشی میرویم و کپی میکنیم. ممکن است اپلیکیشنی ایجاد شود، میبینیم اپلیکیشن خوبی است، برای حوزهی نیاز خودمان تعریفش میکنیم و سعی میکنیم محتوا را هم بر اساس آن تغییر بدهیم و استفاده کنیم. روی ماهیت محتوا فکر نمیکنیم، مثلا نمیآییم کاری کنیم که محتوا و مدیوم با هم و از نو طراحی شود. بنابراین کانون زبان سالهای سال است که روی داشتهها و محتوای قبلی خودش که ممکن است در بعضی از ابعاد خیلی با تکنولوژی تناسب نداشته باشد تکیه میکند. هرچند در تکنولوژی آموزشی هم ما نسلهای مختلف آموزش زبان داریم و مواد و محتوای خیلی قدیمی هم قابلیت سوار شدن روی تکنولوژی جدید را دارد. استفاده از محتوای قدیمی و مدیوم جدید روشی ابتدایی است ولی روشهای دیگری هم وجود دارد و در این بخش سعی میکنیم که بتوانیم هم محتوا و هم مدیوم را بهروز کنیم.
پس تا اینجا اولویت تحولات و گسترش بیشتر در حوزهی کیفیت بوده است. در حوزهی کمی چه اتفاقی در کانون زبان افتاده است؟ مثلا همانطور که اشاره کردم، در دوره ای مراکز مشارکتی به وجود آمد، و خیلیها معتقدند به ساختار کانون زبان آسیب زد. صدتا مرکز بود و صدتا مرکز هم ناگهان به آن اضافه شد. حتی گزارشهایی در بعضی از استانها داشتیم که کیفیت کانون زبان را در نظر عموم پایین آورد. شما در حوزهی گسترش کانون زبان چه برنامههایی داشتید؟
به نظر من نمیتوانیم کمیت را کاملا از کیفیت جدا کنیم. اگر به سمت کمیت برویم و کیفیت را نبینیم یک نوع آسیب دارد و اگر صرفا با دغدغهی کیفیت مشغول شویم و سراغ توسعه و کمیت نرویم آن هم آسیبهای دیگری. ارتباط این دو را باید خیلی متعادل تعریف کنیم. اگر به سازمانی ناگهان وزن اضافی تحمیل شود که نتواند تحمل کند میتواند آسیبزا باشد. اگر هم به خاطر وسواس خیلی زیاد جلوی هرگونه توسعه گرفته شود هم آسیب دیگری ایجاد میکند. در هر دو حالت سلامت سیستم به خطر میافتد. ما الان توسعه را خیلی با احتیاط دنبال میکنیم و سیاست کلان توسعه را در درجهی اول در شورای سیاستگذاری کانون زبان به ریاست مدیرعامل محترم مورد بررسی قرار میدهیم. سعی میکنیم با توجه به تجربیات گذشته و داشتههایمان در حوزهی نیازسنجی به رابطهی متعادلی برسیم. پس خود به خود در شرایط فعلی به آن سرعت توسعه نداریم و میخواهیم ارتباط توسعهی کمی را با توسعهی کیفی برقرار کنیم. برای همین است که بیشتر روی کیفیت تلاش میکنیم. وضعیت توسعهی فعلی ما هم خوب است؛ از این جهت که در اکثر جاهای کشور حضور داریم. همیشه دغدغهی این وجود دارد که توسعه بدهیم اما نتوانیم پشتیبانی کنیم، مثل اینکه مدرس، ساختمان یا تجهیزات را منطبق با استانداردها و شاخصهای خودمان تامین نکنیم. این توسعه ما را دچار مشکل میکند اما اگر بتوانیم اینها را تلفیق کنیم و آن بعد کیفیت آموزشی را هم تقویت کنیم اتفاقا توسعه خوب است. من حس میکنم ما در این نقطه باید به سمت توسعه و تنوع فعالیتهای آموزشی برویم. شاید خیلی لازم نباشد که مرکز اضافه کنیم اما میتوانیم فعالیت اضافه کنیم و به کارها تنوع بدهیم که این در راستای ایجاد بخش انگلیسی با اهداف ویژه است. پیشتر هم اشاره کردم دورههای زبان تخصصی برای رشتههای مختلف مثل مهندسی، بازرگانی یا پزشکی نداریم و فعالیتهای ما معطوف است به همان دورهی زبان عمومی. به همه هم همین دوره را ارایه میدهیم، از دانش آموز مدرسه گرفته تا دانشجو و استاد دانشگاه. در سالهای گذشته تا حدی شرایط را منعطف کردیم؛ چون در دورهی عمومی، چهار مهارت با یک وزن پیش میرود، دورهی مکالمهی ویژه طراحی شد که تمرکز اصلی آن مهارتهای شنیداری و گفتاری است. با اینحال هنوز نیازمحور نیستیم، و تنوع فعالیتهای ما میتواند ما را به سمت نیازمحوری ببرد. باید نیاز جامعه را بررسی و تحلیل کنیم و سپس آموزشهای متناسبی ایجاد کنیم. به نظر من در حال حاضر توسعهی آموزشها جای کار بیشتری دارد تا توسعهی مراکز آموزشی.
سوال بعدی من شاید مرتبط با همین آموزشهای تخصصی باشد. کانون زبان به طور مشخص بخشهایی برای کودکان و نوجوانان دارد، از طرفی با توجه به اینکه فعالیتهای تخصصی کانون پرورش فکری هم برای کودکان و نوجوانان است، در این زمینه چهقدر برنامهریزی داشتهاید؟ الآن موسسات زیادی در زمینهی آموزش بزرگسالان به روشهای مختلف کار میکنند ولی هرگونه آموزش تخصصی زبان در حوزهی کودک و نوجوان کاری حساس و گاه نادر است. فکر میکنم بخش بزرگی از خانوادهها هم به کانون زبان و کانون پرورش فکری اعتماد دارند. چه برنامههایی داشتهاید یا خواهید داشت برای افزایش کیفیت و کمیت آموزش به کودکان و شناساندن این آموزش تخصصی به خانوادهها؟
در حوزهی کودک و نوجوان همانطور که شما هم فرمودید با وسواس زیادی حرکت میکنیم. همان زمانی هم که دورهها داشت طراحی میشد بنده در جریان طراحی دورهها بودم و در بعضی از دورهها همکاری داشتم. ما سعی میکنیم وسواس خاص به خرج بدهیم، با توجه به اینکه میدانیم اعتماد خوبی هم به کانون زبان از جانب مخاطبان وجود دارد بنابراین حتی ممکن است در زمانی طولانیتر و با تامل و دقت بیشتری به برنامههایی که به آن گروه سنی برمیگردد بپردازیم. بنابراین دغدغهی اصلی ما این است که دورهها بهروزرسانی شوند و مولفهی جذابیت را بیشتر لحاظ کنیم. در همهی دورهها در گروههای سنی کودک، نوجوان و بزرگسال هم حرکت اصلی در جهت طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی و اسلامی است. این یکی از محورهایی است که در دستور کار معاونت پژوهشی ما قرار دارد و برای گروه کودک، نوجوان و بزرگسال روی این حوزه کار میکنند.
فکر میکنم از جمله مدیران کانون زبان ایران هستید که قبلا کانون زبانی بودهاید و در سطوح مختلف آن فعالیت کردهاید. دورهای اعتراضها از طرف مدرسان و کارمندان حوزههای مختلف کانون زبان زیاد بود و معترض بودند که حقوقشان تامین نمیشود. الان وضعیت مدرسان و کارکنان کانون زبان چهطور است، چه برنامهریزیهایی کردهاید یا مد نظر دارید؟
ما سعی میکنیم بیشترین انرژی را در حوزهی نیروی انسانی بگذاریم ولی متاسفانه شرایط به صورتی است که کمترین خروجی را میتوانیم داشته باشیم. کار در این حوزه پیچیده است، چه از جهت ابعاد مالی و اقتصادی و چه از جهت ابعاد معنوی. به هر حال زمانبر است که تغییرات داشته باشیم. قدمهایی برداشتهایم که شاید قدمهای ابتدایی است و خودم هم از کارهای انجام شده کاملا راضی نیستم. سال گذشته پرداختها را در حوزهی مدرسان به گونهای تغییر دادیم که به نظرم نسبت به قبل شرایط مثبتی ایجاد کرد. با بازخوردهایی هم که گرفتیم به نظر میرسد در پرداخت مدرسان از سال 92 به سال 93 اتفاق خوبی افتاده است. این تغییرات با پشتیبانی آقای حاجیانزاده، مدیرعامل محترم و تصویب هیات مدیرهی کانون انجام شد. هنوز دنبال این هستیم که بیشتر بررسی کنیم و اگر ممکن باشد نظام پرداخت را هم تغییر بدهیم. این البته بحث پیچیدهای است و به زمان بیشتری نیاز داریم تا بتوانیم شرایط پرداخت مدرسان را بازبینی کنیم و تغییر کلی حاصل شود.
در شکل قراردادها مثلا؟
اگر تغییرات اتفاق بیفتد، کلی خواهد بود. برای کارکنان عزیز کانون زبان هم که یکی از ارکان اصلی ما هستند در حوزهی نیروی انسانی تلاشهایی انجام شده است. شرایط برای همکاران اداری قدری متفاوت است و سختتر میتوانیم تغییر ایجاد کنیم چون سازوکار حقوقی آنها با معلمان فرق میکند.
به عنوان سوال آخر؛ در حوزهی گسترش زبانها چه برنامههایی دارید؟ در دورهای فقط زبان انگلیسی بود و بعد کمکم به سمت زبان عربی و اسپانیایی رفتید. الان غیر از زبان انگلیسی گسترش فعالیت در حوزهی کدام زبانها مد نظرتان است؟
در مورد توسعهی آموزش زبانهای غیرانگلیسی گزینههای متعددی هست، ولی هیچکدام جدی نیست و ترجیح میدهم اشاره نکنم. در رویکرد فعلی ما دغدغهی اصلی این است که آموزش همین زبانهایی را که ایجاد کردهایم، درست پشتیبانی کنیم. مثلا الان آموزش زبانهای عربی، آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی را در حوزهی زبانهای غیرانگلیسی داریم. هرکدام از اینها کار زیادی در حوزهی کیفی و کمی میطلبد. به جز اسپانیایی که تازهتر است، سالها است آموزش زبانهای دیگر را داریم ولی متاسفانه نتوانستهایم توسعهی خوبی بدهیم. یک دلیلش میتواند این باشد که استقبال اصلی مخاطب ما از زبان انگلیسی است اما در مقایسه میبینیم که آموزشگاههای دیگر در آموزش زبانهای غیرانگلیسی به نسبت توسعهی خوبی داشتهاند و توانستهاند جذب مخاطب کنند. بنابراین یکی از دغدغههای ما این است که بتوانیم روی همینها متمرکز شویم. از همین بخشها خواستیم که برنامههایی برای حوزهی کاری خودشان داشته باشند تا بتوانیم به طور خاص در حوزهی آموزش زبانهای غیرانگلیسی برنامهریزی کنیم. به نظر من اگر همین زبانهایی را که در حال حاضر داریم، خوب تقویت کنیم و با پشتیبانی خوب توسعه بدهیم در سالهای آینده با اضافه کردن یکی دو زبان تقریبا شرایط خوبی خواهیم داشت.
سوال بسیار است، اما بگذاریم برای فرصت بعدی. هرچند اگر نکتهی خاصی مد نظرتان هست بفرمایید.
لازم است اضافه کنم طی چند ماهی که در این حوزه شروع به فعالیت کردهام حمایتهای خیلی خوبی از طرف کانون پرورش فکری داشتیم بهویژه از طرف جناب آقای حاجیانزاده که خیلی به کانون زبان لطف داشتهاند. از طرف معاونتهای کانون پرورش فکری هم همینطور بوده است و ارتباط خیلی خوبی برقرار کردهایم. جا دارد از مدیرعامل محترم و معاونانشان که با تعاملی که در این مدت داشتند باعث شدند خیلی از مسایل مرتفع شود و به راحتی به سمت ثبات ساختار جدید حرکت کنیم، تشکر کنم.